ایرانیان، از منظر بیگانگانی که در ایران مسئولیت داشته اند
چکیده مقاله ارائه شده به همایش بازنمایی ایران و ایرانی در سفرنامه ها. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، انجمن جامعه شناسی، و کتابخانه و موزه ملی ملک. 11 خرداد 1395 (اینجا)
روایی مشاهدات و روایات بیگانگانی که به ایران آمده اند، به یک اندازه و همسان نیست، برخی مانند زنان و پزشکان به زندگی خصوصی مردم راه داشته اند، برخی مانند ترکان عثمانی در حوزه مذهبی آزادی بیشتری داشته اند، و برخی به دلیل تسلط بر زبان فارسی یا ارتباط طولانی با ایرانیان، درک عمیق تری از جامعه ایران داشته اند. اما همه اینها در یک ویژگی مشترکند و آن اینکه بیگانه بوده اند و جدای از جریان عادی زندگی در ایران. اما معدودی از سفرنامه ها و گزارش های از جامعه ایران به قلم کسانی نوشته شده که در ایران مسئولیت کشوری و لشگری داشته اند و در جایگاه رییس بخش هایی از مردم، ایرانیان را مشاهده کرده اند. مشخص ترین گروهی که در این دسته قرار می گیرند، آمریکاییانی هستند که مسئولیت اقتصاد ایران را داشته اند، یعنی شوستر و میلسپو (دو ماموریت) و بعد، گروه مشاورین هاروارد که البته مشاور بوده اند. گروه دیگر فرانسویانی هستند که در زمان عباس میرزا برای آموزش سربازان ایرانی آمدند، ژنرال گاردان و همراهانش از قبیل بن تان و تره زل و تانکوانی. و دسته دیگر معدود افراد دیگر، مانند فوربز-لیث مباشر انگلیسی سردار اکرم و ژنرال هایزر. این گروه از مشاهده کنندگان جامعه ایران، اگر چه گاه مدت زمان اندکی در ایران بوده اند، اما چون در حوزه روابط رسمی و مبتنی بر نفع و قدرت (گزلشافتی) با ایرانیان تعامل چهره به چهره و رودررو داشته اند، نگاهی متفاوت به جامعه ایران داشته اند، و شوربختانه این دسته، یکی از منفی ترین تصاویر از جامعه ایران را ارائه کرده اند. در این مقاله تلاش داریم تا مشاهدات این دسته از افراد را معرفی کنیم و تمایز آن را نگاه عمومی سیاحان مقایسه کنیم.
خبر همایش را به نقل از ایبنا در اینجا، ایرنا در اینجا، و آستان نیوز در اینجا بخوانید.
خلاصه صحبت من به نقل از سایت پژوهشگاه (اینجا) چنین است:
منفیترین دیدهای فرنگیان در حوزههای گزلشافتی ایرانی رخ داده است
محمدرضا جوادی یگانه ـ دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران ـ در ادامه این همایش، بررسی دیدگاه آن دسته از ناظران فرهنگ ایرانی را در برنامه سخنرانی خود گنجاند که با ماموریتهای سیاسی و نظامی در ایران حضور یافته و مدتی را در مقام ریاست بر گروهی خاص از ایرانیان، سپری کردهاند.
وی در ابتدای این بحث به اهمیت بحث خلقیات در حوزه جامعهشناسی ایرانی اشاره کرد و گفت: تقریبا از زمان جمالزاده به بعد، یکی از منابع اصلی در مورد خلقیات ایرانیان، سفرنامهها بودهاند. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد، میزان اعتبار این سفرنامههاست و باید توجه کرد که در اعتبار اظهارات یک سفرنامهنویس، عناصر متعددی نقش دارند، از جمله میزان حضور او در ایران، نحوه ورود و چگونگی مسیر سفرش در کشور ما حائز اهمیت است. به عنوان مثال پرنسس بیبسکو و مامونتف، هر دو در زمانی یکسان و از مرز انزلی وارد ایران شدهاند اما تصویرپردازی این دو نفر از بندر انزلی کاملاً متفاوت است؛ چرا که اولی تنها زیباییهای این بندر را دیده و دومی به جز توصیف فضایی کثیف و آلوده، تصویری از این بندر ارائه نکرده است. از این رو بدون شک بین نگاه نماینده یک دولت متخاصم، با فردی که بین مردم ایران حضور یافته و زندگی کرده است، تفاوت فاحشی وجود دارد. همچنین آشنایی سیاح با زبان فارسی و فراتر از آن، آشنایی قبلی با ایران و متونی که در مورد این کشور وجود داشته، مثل روایت حاجی بابا اصفهانی یا شاردن نیز از اهمیتی ویژه برخوردار است. علاوه بر این، جنسیت، سن و انگیزه سفر سیاح و امکان حضورش در فضای خصوصی ایرانیان و یا فضاهای مذهبی هم در شکل دادن به محتوای سفرنامهها باید مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه تصریح کرد: عدهای از مسافران به ایران، با پستهای سیاسی و نظامی در کشور ما حضور و با ایرانیان تماس مستقیم داشتهاند که البته در قالبی رسمی و اداری و در حوزه گزلشافتی رخ داده است. در این میان میتوان به اشخاصی نظیر بانوی فرهنگی دربار محمدشاه؛ اسپاروی، معلم انگلیسی فرزندان ظلالسلطان؛ اودیژه، استاد دارالفنون؛ ماکسیم سیرو، استاد دانشگاه تهران؛ فوربز لیث، مباشر انگلیسی سردار اکرم در همدان؛ همه افرادی که با ژنرال گاردان به عنوان مستشار نظامی وارد ایران شدهاند؛ استودارت، مربی ارتش ایران در زمان محمدشاه؛ کارمندان دولت؛ ژنرال سمینو، فرمانده ارتش عباس میرزا اشاره کرد. علاوه بر این بهلر، برونیار، تاد، فوریه، شیندلر، نیلستروم، ویشارد، هیل، هایزر نیز در این گروه از سیاحان میگنجند. در بعد مالی هم، شوشتر و میلسپو با حضور در ایران، ریاست بر حوزه مالی را برعهده داشتهاند و پس از آنها نیز گروه مشاوران هاروارد در این حوزه فعال بودهاند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در ادامه افزود: طیفی که بدان اشاره شد، نکات مهمی را در مورد ما ذکر کردهاند، چرا که آنها، ایرانیان را در موقعیتهایی دیدهاند که دیگران موفق به دیدن آن نشدهاند و در این عرضههاست که ایرانیان، خود واقعیشان را نمایان کردهاند. از این روست که گاردان مینویسد: «در آسیا، پول، حلال تمام مشکلات است»، یعنی او در این سیستم زندگی کرده و قادر شده تا این واقعیت را ببیند. از نقطه نظر دیگر، تقریباً تمام این افراد که به جامعه ایران مسلط هستند و آن را از منظر سیاسی و اقتصادی دیدهاند، یکی از منفیترین دیدها را نسبت به ایرانیان داشته و معمولاً در پی عدم موفقیت، با سرخوردگی و نامیدی، ایران را ترک کردهاند. از این رو اگر در پی آسیبشناسی تاریخی اجتماعی باشیم، این دسته از سفرنامهنویسان چنین مشکلاتی را خیلی خوب بازنمایی میکنند. این گروه، هم نشان میدهند که در ایران در پس دستگاه پرطمطراق دولتی، چیزی موجود نیست و هم ایگوئیسم مفرط حاکمان ایرانی را به نمایش میگذارند؛ افرادی که تنها در پی نفع شخصی خود هستند.
نویسنده کتاب «ایرانیان در زمانه پادشاهی» خاطرنشان کرد: اگر قرار است با همه اما و اگرهایی که در مورد سفرنامهها و اظهارات فرنگیان وجود دارد، متوجه این نکته باشیم که مشکلی در سطحی که بدان اشاره شد، وجود دارد، به نظرم یک نقطه قابل اتکا که نمیتوان در آن تردیدی کرد، اظهارات همین دست از سیاحان است، چون آنها خودی را از ما دیدهاند که چندان تلاش نداریم آن را از خود بدانیم.
جوادی یگانه در پایان یادآور شد: ما میتوانیم با شواهد معتبر و دلایل قانعکننده اکثر اظهارات سیاحان را زیر سوال ببریم اما اگر بخواهیم اصلاحی در جامعه ایران رخ دهد، حداقل باید یافتهها و مشاهدات این دست از ناظران فرهنگ ایرانی را جدیتر ببینیم.