منو سایت
تاريخ:دوم فروردين 1394 ساعت 01:21   |   کد : 664
وضع اخلاقی جامعه ما به آن بدی که فکر می کنیم نیست
وضع اخلاقی جامعه ما به آن بدی که فکر می کنیم نیست
نشست «نقد و بررسی کتاب جامعه شناسی اخلاق» نوشته دکتر ابراهیم حاجیانی
به نقل از سایت شفقنا (اینجا). 24 تیر 1393

 شفقنا زندگی- نشست نقد و بررسی کتاب جامعه شناسی اخلاق با حضور دکتر قانعی راد رییس انجمن جامعه شناسی ایران و دکتر جوادی یگانه عضو هیات علمی دانشگاه تهران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش شفقنا زندگی، دکتر محمد امین قانعی راد در ابتدای این نشست تلاش و همت دکتر حاجیانی در تالیف این کتاب را ارزشمند دانست و اظهار کرد: دکتر حاجیانی بحث در مورد جامعه شناسی اخلاق و تالیف کتاب را به نام خود ثبت کردند. در این کتاب به بسیاری از موارد اشاه کرده اند و ارجاعات بسیاری را در آن می بینیم و حتی کاری را به من ارجاع دادند و من فکر می کنم در این چارچوب می توانستند به موارد دیگر هم ارجاع دهند. مثلا بحث ارزش ها و مساله ارزشهای جوانان که نسبت به آن کارهای زیادی انجام گرفته است و اینکه بتوان جامعه شناسی ارزش ها را نیز جامعه شناسی اخلاق حساب کرد قابل تامل است و باید در آن فکری شود و  دید آیا این موارد حد مرزی دارد یا نه که کتاب جامعه شناسی اخلاق کمی از نظر مفهومی این مشکلات را دارد.

او تصریح کرد:  از نظر من مولف در این کتاب در مواردی وارد جامعه شناسی دین، جامعه شناسی شناسی حقوقی و آسیب های اجتماعی می شود ولی همه آنها را تحت مبحث جامعه شناسی اخلاق مطرح کرده است. یعنی فرا تحلیل های بسیاری از موارد فساد گرفته تا طلاق، خودکشی، مصرف مسکرات، آسیب های اجتماعی، مسایل مربوط به خانواده و حلال و حرام تا مساله چاپلوسی و کمک به دیگران  مطرح شده است. این مباحث بسیار گسترده است و از نظر مفهومی معلوم نیست که در کجا باید گفته شود. شما یک فصل کاملی را به این قضیه تحت عنوان کلیات اختصاص دادید که بیشتر مسایل مفهومی است و بسیاری از مسایل دیگر را سعی کردید از یکدیگر تفکیک کنید خوب قابل استفاده است ولی نهایتا وقتی فصل تمام می شود خواننده با این ابهام مواجه می شود که جامعه شناسی اخلاق به طور خاص چیست؟

قانعی راد: آیا عمل اخلاقی می تواند صورت بگیرد بدون اینکه هدف کسب رضایت خدا باشد؟

رییس انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه افزود: چون اگر این کار انجام نشود همه چیز با هم مخلوط می شود. من می خواهم بگویم ما به یک یک حد مرز مفهومی بین این قضیه نیاز داریم هر چند به یک معنا همانطور که اشاره کردید جامعه شناسی در مفهوم دورکهایم چیزی نیست جز جست و جوی مساله نظم اخلاقی و حالا از نظر دورکهایم جامعه شناسی چیزی نیست جز علم اخلاق ولی ما نیاز داریم کمی در مطالعات عادی که انجام می شود از حیث مفهومی ببینیم که با چه مساله ای مواجه هستیم و خود مفهوم اخلاق چیست؟ من حس می کنم در مواردی تعریف روشنی از آن در کتاب ارایه نمی شود ولی در عوض تعاریف متعدد را مرور می کنید و شاید دلیلش را این بدانید که هدفتان این نبوده که تعریفی از اخلاق ارایه دهید و هدفتان تنها مرور بوده است که این کار به جای خود مهم است. مثلا به نقل از آقای مصباح یزدی گفته اید که در عمل اخلاقی همه حرکات باید با بسط رضایت خدا انجام گیرد نه غرض دیگری یعنی "عملی اخلاقی عملی است که با قصد کسب رضایت خدا انجام شود". و یا به نقل از ایزوتسو آوردید که "حلال و حرام یعنی اگر کار حلال انجام دهیم در واقع کار اخلاقی انجام داده ایم و اگر کار حرام انجلام دهیم یک عمل غیر اخلاقی انجام دادیم". در اینجا به نظر من دین و اخلاق یکی قلمداد شده است بالاخره بین این دو مفهوم یک حد و مرزی باید وجود داشته باشد آیا عمل اخلاقی می تواند صورت بگیرد بدون اینکه هدف کسب رضایت خدا باشد و  آیا ما می توانیم به آن کار اخلاقی بگوییم؟ این تعریفی که شما آورده اید یک تعریف کامل درون دینی است.

استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افزود :در این قسمت اخلاق دینی و اخلاق اجتماعی مطرح شده است و بعد اخلاق اجتماعی را در پرانتز سکولار و بعد اخلاق مدنی دانسته اید، بنابراین اخلاق مدنی، سکولار و اجتماعی یک طرف و اخلاق دینی سمت دیگر قرار  می گیرد. آیا مفهوم اخلاق همین است که اخلاق اجتماعی را به معنای دگر دوستی می دانید؟ در قسمت هایی این مفهوم قالب کار شما می شود بنابراین اخلاق یعنی اینکه من در ارتباط با دیگری در مناسبات خاصی که قرار می گیرم در واقع به نفع چه کسی عمل می کنم و چه چیزی در این عمل ثابت است؟ بنابراین این کتاب از نظر من کمی باید ابهام زدایی شود. بعد از آقای مصباح یزدی مفاهیم کانت و نسبی گری اخلاق، تئوری انصافی رائولز و تئوری ارتباطی هابرماس را مطرح می کنید که من احساس می کنم که تئوری رائولز و هابر ماس هم علمی تر است و  هم اخلاق را به معنای درست دینی خود به کار می برند یعنی اصل اساسی اخلاق را در  انصاف می بینند  آن چیزی که قاعده طلایی در مسیحیت،  تورات و انجیل است و در اسلام هم گفته می شود آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری هم مپسند".

اخلاق باید در یک قالب دیگر معنا شود

قانعی راد گفت: این بحث یک قاعده طلایی است که خود و دیگری را در ارتباط با هم قرار می دهید و بعد یک رفتار اخلاقی انجام می دهید اینجا مهم نیست چه باوری به اصول دینی داشته باشید و کدام رفتار دینی را انجامی می دهید اصلا اخلاق باید در یک قالب دیگر معنا شود و اگر در یک قالب دیگر انجام شود معنای این سخن پیامبر (ص)که می گوید" اني بعثت لاتم مكارم الاخلاق " را می توانیم بفهمیم ولی وقتی پیامبر ما را دعوت می کند. باید یک معیار سنجشی داشته باشیم که ببینیم آیا این دعوت یک دعوت درستی است یا نه لذا من می خواهم  بگویم یک اصول پیشینی نسبت به دین هست که می گوید آیا اخلاق را باید در پیشینه های نسبت به دین گذاشت یا باید در داخل خود دین قرار داد؟ هر دعوت و پیام  جدید را باید با یک معیاری قضاوت کرد و این معیار آیا معیار اخلاق و عقل  است و آیا این دو امر فطری و انسانی هستند؟ بنابراین آیا تقسیم بندی اخلاق به سکولار و دینی در آن اصل ها جای دارد یا نه؟

او در پایان یادآور شد:  نمی خواهم نتیجه گیری کنم ولی وقتی کتاب را خواندم با این ابهامات مواجه شدم مثلا در جایی می گویید که اخلاق اجتماعی مفهوم مرتبط با مفهوم معنویت است بعد معنویت را به سلامتی، شادکامی، فرزانگی موفقیت، رضایت باطنی و... معنا می کنید اما من می گویم هیچ کدام از اینها اخلاق نیست اینها خوب است ولی اخلاق نیست. مثلا بهتر است مفهوم تکلیف که کانت بسیار بر آن به عنوان مبنای اخلاقی تاکید می کند توجه کرد. این  یک مفهوم غیر دینی است و مبتنی بر عقل گرایی روشنگرایانه است و کسانی مانند شوپنهاور بر آن نقد کرده اند و از قضا کسانی مثل دورکهایم طرف شوپر را می گیرند نه کانت را.  پس کمی از نظر ویرایشی می توان این کتاب را بازبینی کرد و مقداری از نظر محتوایی می توان انسجام بیشتر به آن بخشید.

جوادی یگانه: معیار عمل اخلاقی لزوما دیگر دوستی یا مدارا نیست

در ادامه این نشست دکتر  محمدرضا جوادی یگانه به تحلیل خود از کتاب جامعه شناسی اخلاق دکتر حاجیانی پرداخت و گفت: اول باید از این کتاب تعریف کنم که کار اول در جامعه شناسی ایران هست و حتی در دنیا هم زیاد نیست. اگر  در زمینه اخلاق اجتماعی جست و جو کنیم منبع بسیار زیادی پیدا نمی کنیم بنابراین خود این فضل تقدم قابل تقدیر است. من سه موضوع را برجسته می بینم بحث اول تشویشی است که آقای قانعی راد هم به آن اشاره کردند که قاعدتا ما یک تعریف روشنی از اخلاق اجتماعی و  ازجامعه شناسی اخلاق باید مطرح می کردیم. بحث اول راجع به اخلاق است آقای دکتر حاجیانی بین این این اخلاق و اخلاقیات تمایز گذاشته اند. اینکه چه چیزی خوب و چه چیزی بد است یک موضوع است و این که مردم چه می کنند موضوع دیگری است ولی واقعا اخلاق چیست؟ و معیار عمل اخلاقی چیست؟ معیار عمل اخلاقی لزوما دیگر دوستی یا مدارا نیست که آقای حاجیانی گفتند.

او تصریح کرد: موضوع دیگر این است که معنای اخلاق اجتماعی چیست و تمایزش با اخلاق فردی چیست، عمل اخلاقی کجا فردی و کجا اجتماعی است که در مواردی به آن  اشاره کردید. یک کسی اگر فقط فکر رفتار خود با خودش باشد و اگر آنچه که مطلوب است را درباره خودش می داند شاید بتوان آن را اخلاق فردی دانست اما آن چیزی که در جامعه وجود دارد اخلاق اجتماعی است که اشاره کردید. حال این سوال مطرح می شود که معیار اجتماعی بودن اخلاق چیست؟ که این موضوع را مطرح کردید ولی آن را بسط ندادید. اگر کار دورکیم را ببینید او هنجار و بهنجار را مشابه به هم می گیرد و عملی که رواج دارد عمل بهنجار هم هست و او این عمل را به این دلیل عام می داند که اجباری پشت آن است و اینکه مردم آن را مطلوب می دانند که در اینجا تقریبا بهنجاری متعادل با مفهوم مطلوب می شود و مطلوب همان عمل هنجاری است که با این سیر می توان وارد بحث اخلاق اجتماعی شد.

جوادی یگانه افزود: اما جای دیگر که به نظر من می توان مفهوم را دقیق تر کرد موردی است که از اخلاق فردی، جمعی، حرفه ای و گروه نام بردید و اینکه آن اخلاقی که باید در خانواده انجام دهیم اخلاق خانوادگی است و آنچه در اخلاق حرفه ای انجام دهیم اخلاف حرفه ای است ولی من فکر می کنم آن چیزی که ما می توانیم به عنوان اخلاق اجتماعی بگوییم این نیست یعنی فرد در گروه چه انجام می دهد؟ یعنی آیا الزاماتی که فرد را در گروه به یک سمتی می راند با الزامات شخصی آن جدا است؟. دقیقا شما این را نتیجه گیری کردید که کار درخشان کتاب شما است اینکه مردم با اینکه به شهادت خودشان آدم های بدی نیستند اما دیگران و یا جامعه را بد می دانند. یعنی وقتی که من وارد جمعی می شوم منِ در جمع با خود فردی متفاوت است. اینها مباحثی است که اگر بخواهیم در مورد اخلاق اجتماعی کار کنیم می توان روی آن کار کرد یعنی فصل اول شما قاعدتا راجع به اخلاق اجتماعی است که با اخلاق از منظر فلسفه علوم تربیتی تمایز دارد و شما باید اینها را کنار بگذارید و یک بحث منطقی و منظمی را جلو ببرید و وارد اخلاق اجتماعی شوید و از منظر خودتان یک تعریف روشنی ارایه دهید.

یافته های پیمایش ها در مورد اخلاق اجتماعی در ایران خیلی قابل اتکا نیستند

این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: موضوع بعدی جامعه شناسی اخلاق است البته من نمی دانم کار شما جامعه شناسی اخلاق است یا جامعه شناسی اخلاق اجتماعی یعنی اینها مواردی که باید تحقیق کنید که می خواهید اخلاق اجتماعی را جامعه شناسی ببینید یا اخلاق را جامعه شناسی ببینید.  به نظر من کار شما بیشتر جامعه شناسی اخلاق است اما چون اخلاق اجتماعی را مشخص نکردید که دقیقا منظورتان اخلاق در جامعه است یا نه این بحث متفاوت است. شما همه داده ها را در آوردید که این داده ها سخاوتمندانه است و یک کار دایرةالمعارفی است اما خودتان بعدا همه را رد کردید و من معتقدم یکی از نتایج خوبی که از این کار می توان گرفت این است که یافته های پیمایش ها در مورد اخلاق اجتماعی در ایران خیلی قابل اتکا نیستند گاهی وقت ها هم متعارض هستند که شما هم اشاره کردید لذا باید دنبال راه های دیگر باشیم این راه ها خیلی اهمیت دارد که یکی از این راه ها مشاهده مستقیم است.

وضع اخلاقی جامعه ما به آن بدی که فکر می کنیم نیست

جوادی یگانه گفت: من ادعای شما مبنی بر اینکه وضع ما در اخلاق آنقدر هم بد نیست را درست می دانم و موضوع آخر هم همین است که واقعا وضعیت جامعه ایران چگونه است؟  من این را به عنوان یک نکته مهم می دانم وقاعدتا این را باید بسط داد که وضع اخلاقی جامعه ما به آن بدی که فکر می کنیم نیست. گزنفون کتابی به اسم کوروش نامه دارد که به اسم زندگی کوروش ترجمه شده است که زندگی کوروش، تربیت و شیوه مدیریت او را مطرح کرده است  و  یک فصل به نام وضع پارسیان بعد از کوروش دارد که می گوید " آنچه در صدد تالیف آن بودم به پایان رسید و خلاصه آن مبنی بر این است که پارسیان امروز نسبت به خدایان بی قید تر شدند و نسبت به والدین خود بی اعتنا تر هستند و انصاف را کمتر از پیش رعایت می کنند و در میدان جنگ کمتر از گذشته شجاعت نشان می دهند". این کتاب برای 4 سال قبل از میلاد است من فکر می کنم نکته ای که همه آدم ها می گویند درست است یعنی وضع جامعه ما خیلی بد است.

هر جا انسجام نهادی وجود دارد وضع جامعه هم بهتر شده است

او در پایان و در خصوص وضعیت اخلاق در جامعه ایران خاطرنشان کرد: جامعه بد نیست مردم بد نیستند به نظر من خانواده و دین به عنوان دو نهاد مهم در جامعه ایران خوب کار می کند. مساله جامعه ما اخلاق اجتماعی نیست و در جای دیگر مشکل وجود دارد آن هم به این معنا که دولت نداریم. اگر شما دوره های تاریخی را ببینید یک دوره هایی شخصی مانند امیر کبیر می آید در عرض یک الی دو سال همه جامعه را تغییر می دهد.در جایی کار آقای عالیان را معیار دادید که هر جا انسجام نهادی وجود دارد جرم پایین آمده به همین ترتیب هر جا انسجام نهادی وجود دارد وضع جامعه هم بهتر شده است البته نه به این معنا که اخلاقیات وجود دارد بلکه اخلاقیات بیشتر مراعات می شود. آن چیزی که در نتیجه گیری شاید بیشتر می توان دید این است که "من خوش بین هستم به جامعه ولی وضعیت موجود را خیلی خوب نمی بینم ولی نتوانستم محل نزاع را دقیق تعبیر کنم". دقیقا کار شما نشان داده که مشکل ما اخلاقی نیست مردم ما به نسبت قبل بدتر نشدند ولی وضع جامعه ما بدتر است.  لذا با این تفاسیر می توان یک مقدار روی نتیجه گیری های این کتاب هم بیشتر کار کرد.

انتهای پیام

life.shafaqna.com/

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان