منو سایت
تاريخ:شانزدهم ارديبهشت 1393 ساعت 16:07   |   کد : 598
مصاحبه
جوانمردي در ايران يک آرمان است
خلق و خوی ایرانی در گفتگو با روزنامه شهروند

به نقل از سایت فرارو (اینجا) 15 اردیبهشت 1393

خلق و
خوي ايراني در گفت وگو با محمد رضا جوادی یگانه

جوانمرد ی در ایران یک آرمان است

منتشر شده در روزنامه شهروند 15 اردیبهشت 1393 (اینجا) مصاحبه از خانم شادی خوشکار

مقدمه: دیگر نسبت دادن ویژگی هایی چون اهل خانواده بودن، چاپلوسی، تعارف کردن، سازشکار بودن و اخیرا هم انفعال اجتماعی به ایرانیان چیز عجیبی نیست. علاوه بر بحث های جامعه شناسانه و تاریخی که درباره خلق و خوی ایرانی صورت می گیرد ، در گفت وگوی روزمره مان هم از این ویژگی ها و روحیات می شنویم و خودمان را به باد انتقاد می گیریم یا گاهی به بعضی از ویژگی ها افتخار می کنیم. اما وقتی پای گذشته و این که از چه زمانی نسبت دادن چنین ویژگی هایی به ما شروع شد ، باز می شود ، بهترین منابعی که در اختیار داریم سفرنامه هایی هستند که اغلب در دوران قاجار نوشته شده اند . برای بحث درباره خلق وخوی ایرانی و ویژگی هایی که شاید امروز بیشتر رواج داشته باشند سراغ یکی از استادان تاریخ اجتماعی ایران رفته ایم.

محمدرضا جوادی یگانه دانشیار جامعه­ شناسی دانشگاه تهران است. رساله دکتری او «دوراهی اجتماعی (تعارض میان نفع فردی و نفع جمعی) و عوامل موثر بر رفتار مردم در این موقعیت» بوده است و پژوهش­هایی در باره «تنبلی اجتماعی»، «قانونگرایی در نظام اداری»، «کاربرد نظريه بازي در تحليل رفتار روزمره: تحليل جامعه شناختي اتلاف بنزين»، «ارائه راهكار براي كنترل و كاهش آسيب هاي اجتماعي بر اساس تجربه ساير كشورها» و «خلقیات منفی ایرانیان در سفرنامه­های فرنگیان» انجام داده است. او اکنون، جامعه­شناسی تاریخی و تاریخ اجتماعی ایران را تدریس می­کند. کتاب­های اصلاحات سه­ساله: بررسی جامعه­شناختی علل شکست روندهای اصلاحی در عصر ناصری (با همکاری ریحانه جوادی) و تغييرات اجتماعي برنامه ريزي­ شده (با همکاری مهدی عباسی لاخانی) را در همین زمینه نگاشته و کتاب­های پرورش رفتار پایدار (با همکاری علیرضا صادقی) و بازاریابی تغییرات اجتماعی: تغيير رفتار براي ارتقاي بهداشت، توسعه اجتماعي و محيط زيست (با همکاری ناصر بلیغ) را ترجمه کرده است.

برای شروع بحث درباره خلق و خوی ایرانی، ما در سفرنامه ها دیده ایم که ایرانیان را با ویژگی ها یا روحیاتی می شناسند و گاهی الان هم از مردم می شنویم که ایرانی ها این ویژگی ها را دارند، به طور کلی آیا می شود برای یک ملت به خصوص ملتی مثل ایران که تاریخ پر فراز و نشیبی داشته مجموعه ای از خلق و خوها یا روحیات را نام برد؟

منظور از خلقیات بخشی از رفتارها شامل اعمال، باورها واحساساتی است که در طول زمان و در حوزه مکانی گسترده نسبتا به وفور تکرار می شود و در دوره طولانی مدت بین مردم یک ملت دیده می شود و تعمیم ذات گرایانه هم نیست. اما اگر یک رفتار در بخش های مختلفی از جامعه دیده شود و در طول زمان هم تکرار شود می شود گفت ثابت است یا جزو خلق و خصال ملی یک قوم شده است. این ویژگی ها را در جاهای متعددی می شود جستجو کرد. اما منابع بومی تاریخ اجتماعی در ایران خیلی قدمت ندارد. به همین دلیل داده هایی که از زندگی اجتماعی مردم در ایران وجود دارد خیلی کم است، درباره سلسله های پادشاهان و وقایع سیاسی اطلاعات هست، اما این که مردم چگونه زندگی می کردند، چه می پوشیدیند و چه می خوردند و چگونه رفتار می کردند، اطلاعاتی در دست نیست. یکی از منابع خوب درباره زندگی اجتماعی مردم سفرنامه هایی است که خارجیان در باره ایران نوشته اند، به ویژه سفرنامه هایی که در سده های گذشته نوشته شده و برای منتشر شدن در ایران نوشته نشده است. اغلب این سفرنامه ها برای شناخت ویژگی های اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران و به منظور بهره برداری سیاسی و اقتصادی از آن نوشته شده است. البته این منابع در زنجیره شرق شناسی قرار می گیرند، که سفرنامه نقطه میانی این زنجیره است. بیشتر سیاحانی که به ایران می آمدند، زبان فارسی را یاد می گرفتند یا بلد بودند و آن چه را می دیدند می نوشتند و مثلا آن را به انجمن جغرافیایی سلطنتی در انگلستان ارائه می دادند. بیشتر سفرنامه ها خیلی دیرتر از زمان نگارش و در سده اخیر در ایران ترجمه و منتشر شده است. معدودند سفرنامه هایی که در زمان انتشار در فرنگ، در ایران هم ترجمه و منتشر شده باشد. برای نمونه سفرنامه بنجامین، نخستین سفیر امریکا در زمان ناصرالدین شاه، دو سه سال بعد از آن که در امریکا منتشر شد، در ایران هم ترجمه شد و ناصر الدین شاه هم کنار آن نوشته تماما مطالعه شد. پس سفرنامه ها برای ما نوشته نمی شده که ملاحظه ما را کرده باشند یا به قصد تاثیر در ایران نوشته باشند. ممکن است نویسندگان سفرنامه ها خلق و خو و رفتارهای ما را بد فهمیده باشند، ولی دلیل نداشته که دروغ بگویند. آنچه را که دیده اند و فهمیده اند نوشته اند و اگر از ما خوب گفتند یا بد گفتند برای استفاده خودشان گفتند.

چه قدر می شود به ویژگی ها و خلقیاتی که در سفرنامه ها از ایرانیان تصویر شده اعتنا کرد؟ به ویژه به آن خلقیاتی که بیشتر تکرار شده اند؟

جامعه ایرانی، جامعه بدی نیست، در طول تاریخ هم بد نبوده است. یکی از نکات مثبت جامعه ایرانی خانواده است، دیگری دینداری در آن است و گروه های دوستی و خویشاوندی. اما سفرنامه نویسان و سیاحان فرنگی به دلیل شرایط فرهنگی جامعه ایران، اجازه ورود به خانواده ایرانی را نداشتند. هم چنین به دلیل این که مردم، فرنگی ها را نجس می دانستند، حضور در مجامع دینی نیز برایشان ممکن نبوده است. لذا سیاحان فرنگی فقط بخش های سیاسی و اقتصادی (و اندکی اجتماعی) جامعه ایرانی را دیده اند و البته آن بخش ها را به خوبی کاویده اند، اما تعمیم دادن خلقیات آن بخش ها به همه جامعه نادرست است. افرادی که سیاحان و ماموران سیاسی و اقتصادی فرنگی با آن ها در ارتباط بودند، ویژگی های خاصی بودند و سیاحان هم از روی شناخت آنها، در باره ایرانی ها صحبت کرده اند، که معروف ترین آنها حاجی بابای اصفهانی است. در مجموع، سفرنامه ها نکات بسیار خوبی برای شناخت جامعه ایرانی از نظر سیاسی و اقتصادی دارند اما در بخش فرهنگی و اجتماعی کمتر قابل استنادند. به هر صورت سفرنامه ها داده های خیلی خوبی در باره جامعه ایرانی، در غیاب داده های بومی دارند ولی با احتیاط باید به آن ها استناد شود.

بیشتر سفرنامه ها مربوط به ایران قدیم و به خصوص قبل از انقلاب اند. جامعه ایران در این سال ها تغییرات زیادی کرده. آیا این اتفاقات در خلق و خوی ایرانی تاثیر گذاشته است؟

اگر بپذیریم خلق به معنای یک ویژگی نهادینه شده است، به سادگی تغییر نمی کند. خلقیات منفی ایرانیان محصول ناامنی و استبداد طولانی مدت است و با تغییر نظام سیاسی به جمهوری به سرعت از بین نمی رود و هنوز رگه هایی از آن وجود دارد. در دوره های جنبش اجتماعی در جامعه ایران مثل دوران مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و حتی سال 88 که هر دو سوی ماجرا درگیر کنش جمعی بودند، کمتر خلقیات منفی به چشم می آمده است. میشل فوکو که در سال 57 به ایران آمده، خیلی نکته منفی در ایرانیان ندیده است. انقلاب به تعبیر لیلی عشقی یک حادثه متفاوت با زمان های عادی است. بنابر این در دوره های کوتاهی مثل دوران انقلاب و جنگ و دوره مشروطه یا ملی شدن نفت، یعنی دوره هایی که کنش جمعی هست، بر اساس مشاهدات سیاحان فرنگی، خلقیات منفی کم می شود. خود ما هم هنوز از سال 57 به عنوان دوره طلایی یاد می کنیم و می گوییم مردم به هم کمک می کردند و با هم رفتار خوبی داشتند. اما به غیر از این زمان های کوتاه، خیلی از خلقیات ایرانی در طول تاریخ در جامعه مشاهده می شود.

یکی از ویژگی های جامعه ایرانی که مرحوم بازرگان هم از آن یاد کرده اند روحیه سازگاری ایرانی است، آیا می توان گفت این روحیه به این دلیل بوده که ایرانیان صلح طلب بودند و علاقه ای به جنگ نداشتند؟

سازگاری با روحیه انفعال متفاوت است. نوعا ویژگی زندگی مردم یکجانشین در ایران، پرهیز از جنگ و خشونت است. در شهرهای کوچک و روستاها به دلایل اقتصادی و فقر رایج، که در آن مازاد تولید به قدری نبوده که بتوانند سرباز دائمی داشته باشند، اهل ستیز نبوده اند. یعنی ویژگی های جغرافیایی و فاصله میان شهرها و روستاها و بی آبی و نبود مازاد و فقدان حکومت مقتدر، روحیه سازگاری را در یکجانشینان به وجود آورده است. مسالمت بیش از اندازه و پرهیز از خشونت ریشه در ناامنی و جنگ در تاریخ ایران دارد. بعد از جنگ جهانی دوم است که کشورهای جهان تلاش دارند مشکلاتشان را با گفت و گو زیر نظر یک سازمان فراملی حل کنند و برخی اصرار دارند نشان بدهند ایران در دویست سال گذشته درگیر جنگی که شروع کننده آن باشد نبوده است. وقتی تمام اقوام همسایه ما طمع ارضی دارند و در زمانه ای که همه مردم گرگند، صلح­خویی صفت پسندیده ای نیست. به وقت ضرورت باید با گرگ ها برخوردی در حد گرگ داشت. صلح طلبی خوب است اما ممکن نیست که همیشه بتوان در صلح ماند. برای این که کشوری بقا داشته باشد نیاز دارد که از حداقلی از خشونت بهره مند باشد. سازگار ی و یا دقیقتر، سازشکاری در این معنا روحیه ای نیست که علی الاصول بتوان آن را ترویج کرد و به آن تفاخر کرد.

و حالا این روحیه سازگاری تا چه حد با بی تفاوتی اجتماعی که در سال های اخیر به عنوان یکی از ویژگی های زندگی شهری ایران از آن یاد می شود ارتباط دارد؟

اصولا در زندگی جدید نیاز به حداقل هایی از بی تفاوتی هست، به خصوص در شهرهای بزرگ . وقتی از کنار یک تصادف عبور می کنید بهترین کار این است که زنگ بزنید به پلیس و خودتان محل حادثه را ترک کنید تا ازدحام نشود. سطوح دخالت باید معنا داشته باشد. شهر محل گمنامی است. نمی توان در هر کاری دخالت کرد. بی تفاوتی اجتماعی با سازگاری و تن به هر چیزی دادن متفاوت است. به این معناست که زندگی خودت را بکنی و از زندگی و منافع خودت هم دفاع کنی اما به مردم کاری نداشته باشی. منظور از سازگاری این است که تن به همه چیز بدهی و با هر قومی سازگار باشی. سازگاری در این معنا، سازشکاری است و بر سر اصول نایستادن. امروزه اگر کسی در ایران اسم فرزندش را صدام بگذارد، خائن یا بی توجه به چندصدهزار نفری است که در جنگی که صدام بر ایران تحمیل کرده، کشته شدند. ولی اسامی چنگیز و آتیلا و تیمور و اسکندر در ایران رایج است. اینها نشانه هایی از سازشکاری است که ما آن را نقد می کنیم.

بعد از مدرن شدن ایران خیلی چیزها به هم خورده و بعضی از این خصایص که قبلا در سفرنامه ها هم آمده تغییر کرده اند. ایا با این توصیف می توان یک ویژگی را به عنوان ویژگی مهم جامعه ایرانی نام برد؟

توصیف جامعه پیچیده ای مانند ایران با یک صفت دشوار و حتی نشدنی است. اما می توان گفت ناامنی شرایطی است که باعث بروز بعضی از خلق و خوهای منفی ایرانیان می شود. امنیت به معنی اطمینان به آینده و عدم ترس از دیگران و از حکومت و از همسایگان و از محیط است که زمان طولانی می برد ایجاد شود. چند دهه برای ایجاد امنیت لازم است، در حالیکه با یک واقعه از بین می رود. و هنوز رگه های این ناامنی در جامعه ایران وجود دارد. بعلاوه من اعتقاد ندارم که در جامعه ایرانی برخی ویژگی های کاملا ثابت وجود دارد، و حتی خود مرحوم بازرگان که معتقد بود ایرانی ها سازشکارند، نمونه خوبی برای نظریه خودش نبود و کاملا در تعارض با آن نبود. و همچنین ایران در زمانی که این کتاب را می نوشت نیز نمونه خوبی برای این نظریه نیست. سه سال بعد از نوشتن این کتاب انقلاب رخ داد و نشان می دهد که این ویژگی چندان قابل تعمیم به همه زمان ها و افراد نیست. اما در ه رحال، اگر بخواهیم در ایرانیان یک ویژگی مقبول پیدا کنیم، آن صفت "جوانمردی و فتوت" است. این مساله به این معنی نیست که فتوت ویژگی امروز ماست ولی اگر قرار است یک صفت داشته باشیم آن "فتوت" است. تحقیقات دیگران، از جمله باتسن هم چنین چیزی را نشان می دهد. با این حال این که مردم ایران جوانمردند و جوانمردی در ایران رواج دارد به عنوان یک آرمان مطرح است.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان