منو سایت
تاريخ:پنجم مهر 1392 ساعت 21:59   |   کد : 554
خلقيات ايرانيان
انقلاب اسلامي و مبارزه با اخلاقيات ناپسند اجتماعي/ دکتر قاسم زائري
 

 

 

 

انقلاب اسلامی و مبارزه با اخلاقیات ناپسند اجتماعی/ دکتر قاسم زائری

منتشر شده در بخش دیگران سایت رهبر انقلاب. 24 دی 1390 (اینجا)

*اشاره
«یك ملت، وقتى منشأ همه ى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود1 این نوشتار از دكتر قاسم زائری، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران ضمن توضیح اجمالیِ مبحث اخلاق اجتماعی ایرانیان، به رابطه ی بین «امر اجتماعی» و «امر سیاسی» اشاره دارد. مقصود اصلی، هشدار در باب بی تفاوتی نسبت به اخلاقیات و سنن نادرست اجتماعی، یا احیاناً تلاش برای استفاده از آنها برای تضمین تداوم خود است. نمونه ی تاریخیِ عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام مصداق برجسته ای از مواجهه با جامعه ای است كه در آن، حكومت نسبت به ترویج اخلاقیات منفی و عادات جمعی نادرست اصرار دارد. انقلاب اسلامی سال 1357 و حكومتِ انقلابی برآمده از آن، باید موتورِ خود را از طریق مبارزه با اخلاقیات اجتماعی و سنت های تاریخی نادرستِ ایرانیان هم چنان روشن نگهدارد.

*

یك.
در حوزه ی علوم اجتماعی، اعم از تاریخ اجتماعی یا جامعه شناسیِ تاریخی، دیدگاه های متنوعی در مورد تحلیل شرایط جامعه ی ایران یا توضیح تحولات تاریخی در ایران وجود دارد. اتكا به استبداد تاریخی برای توضیح تحولات جامعه ی ایران یا تكیه بر مناسبات سرمایه داری و عامل استعمار، یا تأكید بر فساد و بی عرضگی حاكمان در اداره ی كشور، از جمله دیدگاه های موجود برای توضیح و تحلیل تحولات تاریخی و اجتماعی در ایران است. یكی از تازه-ترین تحولات در حوزه ی تحلیل مسائل تاریخی و اجتماعی جامعه ی ایران، عبارت است از توجه به نقش «خُلقیات» و اخلاقیات مردم ایران. در واقع، این مقوله بر شناسایی و معرفیِ خُلقیات (فردی) و اخلاقیات (اجتماعی) مردم ایران، به منظور فهم منطق تحولات در ایران تأكید دارد.

*
نحوه ی مواجهه با خلقیات و اخلاقیات مردم ایران، در بین صاحب نظران علوم اجتماعی متفاوت است. برخی پرداختن به خلقیات ایرانیان را به مثابه جایگزینی برای مؤثر دانستن نقش استعمار در تحولات معاصر ایران قلمداد كرده اند و به این ترتیب، دست كم از حیث نظری، استعمارگران را معاف كرده و غسل تعمید داده اند. برخی دیگر نیز حاكمان فاسد را در مقابل مردمی كه فسادپذیر بوده اند، بی گناه ترسیم كرده و گفته اند: «خلایق هرچه لایق!». روشن است كه هریك از این رویه های تحلیلی، به نوعی «تقلیل گرایی» دچار شده و به این ترتیب و برخلاف مقصود اولیه شان، هرچه بیشتر از تحلیل تحولات جامعه ی ایران دورتر افتاده اند. در واقع رجوع به خلقیات و اخلاقیات، مكمل تحلیل های موجود است و با دخالت دادنِ آنها در تحلیل، نمی توان عاملی با قوت و تأثیرگذاری آشكار مانند استعمار را از میدانِ تحلیل خارج كرد. از این رو در این نوشتار، خلقیات و اخلاقیات ایرانیان به مثابه یك عامل مؤثر بر تحولات تاریخی و رخدادهای اجتماعی جامعه ی ایران مورد توجه قرار می گیرد كه البته «وزن» و تأثیر آنها باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.

*

دو.
چه نسبتی می توان بین «امر اجتماعی» و «امر سیاسی» برقرار كرد؟ در پاسخ، دست كم دو مسیر اصلی را می توان از یكدیگر تفكیك كرد: نخست، همانی است كه در فلسفه ی سیاسی، تحت عنوان بحث از «مشروعیت» در مرحله ی «تأسیس» حكومت طرح می شود. فیلسوفان سیاسی مدرن، ریشه ی امر سیاسی یا حاكمیت (در معنایِ خاصّ آن) را در امر اجتماعی و جامعه (به معنای خاصّ آن) قرار داده اند. مدعا این است كه «حاكمیت» از آنِ «مردم» است و حكومتی مشروع است كه برآمده از خواستِ مردم باشد.2 بخش عمده ی فلسفه ی سیاسی معطوف به توضیح همین نوع ارتباط بین امر سیاسی و امر اجتماعی است (كه البته در این جا محل بحث ما نیست.)

*

*http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/spacer.gifبه تعبیر رهبر انقلاب، نهادهای اخلاقی جامعه ی ما ضربه خورده و مهم ترین راهبرد برای دولت ها و سیاست گذاران در مواجهه با «امر اجتماعی»، توجه و اهتمام به «تحول اخلاقی» است: «يعنى اين كه انسان هر رذيلت اخلاقى را، هر اخلاق زشت، هر روحيه ى بد و ناپسندى كه موجب آزار ديگران يا عقب ماندگى خود انسان است، كنار بگذارد


مسیر دوم، بحث در مورد نحوه ی مواجهه ی «امر سیاسی» (حكومت و دولت در معنیِ خاصّ آن)، با «امر اجتماعی» (جامعه و ارزش های اجتماعی به طور خاصّ)، در مرحله ی «تداوم» حكومت است. در این جا به ویژه مقوله ی «سیاست گذاری» به منظور «اصلاح امور» اهمیت پیدا می كند. جامعه (و امر اجتماعی)، شامل سنت ها و ارزش هایی است كه حكومت ها ناگزیر از سیاست گذاری به منظور تقویت یا اصلاح آنها هستند. روشن است كه در این جا «امر اجتماعی»، فربه تر از «امر سیاسی» است و بر همین اساس، «قدرت اجتماعی» (قدرت جامعه)، بیشتر از «قدرت سیاسی» (قدرت دولت) است. این نابرابری در قدرت، زمانی ملموس تر می شود كه یك دولت، برای اصلاح یك سنت نادرستِ اجتماعی سیاست گذاری و اقدام می كند، اما موفق به اصلاح آن نمی شود. جامعه در برابر دولت مقاومت می كند و اصلاح ممكن نمی شود.


از این رو در این مسیر دوم، برخی حكومت ها تلاش می كنند كه از كنار سنت های نادرست اجتماعی، به آرامی عبور كرده و با آنها مماشات كنند، و بدین ترتیب، «تداوم» قدرت خود را تضمین كنند؛ یا در بسیاری از موارد، آن سنت ها و ارزش هایِ نادرست را تقویت كرده و بلكه بر آن سوار شده و اساساً «تداوم» خود را از این طریق، تضمین كنند. همه ی انقلاب ها، وعده ی «اصلاح امور» و از جمله مبارزه با همین سنت ها و عادت های نادرست را می دهند و از این حیث، بدترین سرنوشت برای حكومت های انقلابی زمانی خواهد بود كه تسلیم «امر اجتماعی» و به این معنا عادات و اخلاقیات نادرست فرهنگی و اجتماعی جامعه ی خود شوند. موتور انقلاب زمانی از كار خواهد افتاد كه حكومت انقلابی، به جای سیاست گذاری برای اصلاح سنت های فرهنگی و مبارزه با عادات نادرست اجتماعی و به این ترتیب، تضمینِ حركتِ موتور انقلاب، تمایل به همراهی و مماشات و در بدترین حالت، سوار شدن بر آنها به منظور تضمینِ تداوم خود برآید. تاریخ جوامع و ادیان، سرشار از چنین نمونه هایی است.


سه.
در مورد «قیام عاشورا» تحلیل و تفسیرهای مختلفی از زمان وقوع این حادثه ی بزرگ تاكنون ارائه شده كه هریك ابوابی از آن را آشكار كرده است. به نظر می رسد كه یكی از عبرت های این واقعه، به رغم مهابت آن، توجه به تأثیر اخلاقیات و خلقیات منفی در سرنوشت یك جامعه است؛ تا آن جا كه مسلمانانِ پیروِ پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، تنها چند دهه پس از وفاتش، فرزند او را كشتند و با اسب بر بدنش تاختند و خاندانش را به خواری به اسارت بردند و با سنگ به استقبال كاروان آنها رفتند! امام حسین علیه السلام كشته شده ی همین عادات و اخلاقیات اجتماعی ناپسند شد، وقتی حاكم مسلمین، بنای حكومت خود را بر احیا و تقویتِ عادات ناپسند جاهلی استوار كرد؛ همان عادات ناپسندی كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هدف نهاییِ بعثت خود را مبارزه با آن و گسترش اخلاقیات خوب و انسانی عنوان كرد: «اِنّی بُعِثْتُ لِأُتَمَّمَ مَكارِمَ الاخْلاق».


می دانیم كه جزیرة العرب، و زیست جهانِ جاهلی اعراب در زمان بعثت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، مجموعه ای از سنت ها و عادات اجتماعی خوب و بد را در بر می گرفت؛ خصائل نیكویی همچون میهمان نوازی و همیاری یا عادات ناپسندی نظیر انتقام جویی، جنگ طلبی، تقلید بدون تفكر، شرب خمر، خشونت طلبی، اشرافی گری، تعصّب، فساد اخلاقی، زنده به گور كردن دختران و قبیله پرستی و نظایر آن. البته روشن است كه گستره ی عادات ناپسند، بسیار بیش از معدود خلقیات مثبت و انسانی در میان اعراب بود. پیامبرِ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم معدودی از سنت های پسندیده ی اعراب را -هرچند ناشی از منطق هویت قبیله ای یا زیست بادیه ای بودند- با قرار دادن در جریان صحیح الهی و دینی تقویت كرد و بسیاری از اخلاقیات و خلقیاتِ منفی اعراب را رد كرد و در نقطه ی مقابل آن، دستورهای دینی تازه ای را برای مسلمانان ارائه كرد. مثلاً پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم زنده به گور كردنِ دختران را ممنوع كرد و در عوض، با تكریم و احترام تنها دخترش حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها الگویی مناسب از جایگاه زن در جامعه ی نوپای اسلامی به مسلمانان ارائه كرد.


پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم به عنوان پیام آورِ یك دین تازه كه انقلابی را در جهان به پا كرد و به عنوان حاكم یك حكومت انقلابی، در كلِّ دوره ی ده ساله ی حكومت داری اش، هیچ گاه تسلیمِ «امر اجتماعی» نشد و نه تنها از آن به مثابه بستری برای «تداوم» قدرت و حكومت خود استفاده نكرد، بلكه راهبرد اصلیِ خود را مبارزه با اخلاقیات ناپسند اجتماعی و سنت های نادرست انسانی قرار داد و به این ترتیب، نه تنها موتور انقلاب خود را تا پایان عمر بابركتش روشن نگهداشت، بلكه به پیروانش نیز الگویی از انقلابی گری و سیاست مداری ارائه داد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/spacer.gifهمه ی انقلاب ها، وعده ی «اصلاح امور» و از جمله مبارزه با همین سنت ها و عادت های نادرست را می دهند و از این حیث، بدترین سرنوشت برای حكومت های انقلابی زمانی خواهد بود كه تسلیم «امر اجتماعی» و به این معنا عادات و اخلاقیات نادرست فرهنگی و اجتماعی جامعه ی خود شوند.


بر همین اساس، موتور انقلابِ حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم زمانی از كار افتاد كه حكّام اسلامیِ پس از او برای تداوم حكومت و برقراری نظم در قلمرو حكومت داری شان به سنت ها و عادات اجتماعی جوامع روی خوش نشان دادند. تا آن جا كه از همان سقیفه و در حالی كه هنوز جنازه ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر زمین بود، دعوای مهاجر و انصار بر سرِ جانشینیِ پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم بالا گرفت و البته مهاجرین با اتكا بر یك سنتِ كهنه ی جاهلی كه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم سعی وافری در ردّ و حذف آن كرده بود، بر انصار غلبه یافتند: یعنی نسب و تعلّق قبیله ای.


هنگامی كه حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام به حكومت رسید، بسیاری از سنت ها و عادات ناپسند جاهلی، دوباره و این بار با توجیهات دینی در پهنه ی گسترده ی قلمرو حكومت اسلامی ریشه دوانیده بود.3 لذا جامعه ی اسلامی «عدل علی» را تاب نیاورد،4 زیرا سال ها بود كه به سنت های پیشین بازگشته بود.5 حضرت علی علیه السلام در شرح احوال مردم هم روزگارش در خطبه ی 233 نهج البلاغه این گونه گفته است: بدانید كه همانا شما در روزگاری زندگی می كنید كه: «التائل فیه بالحقّ قَلیلٌ و اللسان عن الصدقِ كَلیلٌ و اللازمُ لِلحقِّ ذلیلٌ أهلُهُ معتكفون علی العصیان مصطلحونَ علی الادهان فتاهم عارِمٌ و ثائبهم آثمٌ و عالمهم منافقٌ و قارنُهم ممارقٌ لا یعظم صغیرُهم كبیرَهم و لا یعول غنیهم فقیرَهم».6


موتور انقلاب محمدی صلّی الله علیه و آله و سلّم خاموش شده بود و تلاش حضرت علی علیه السلام، برای روشن كردنِ دوباره ی آن، جز ضربت شمشیری كه بر فرقِ او فرود آمد، نتیجه ای نداشت. پس از او، به طور شگفت انگیزی شیوه ی حكومت داریِ معاویه مبتنی بر یك مهندسیِ اجتماعی بود؛ مهندسی معكوسِ سنت ها و اخلاقیات اجتماعی. و آدمی درمی ماند كه در آن دوره و با توجه به محدودیت امكانات رسانه ای یا ظرفیت های محدود حكومت ها برای إعمالِ حاكمیت شان، چگونه چنین پدیده ی شگرفی قابل تحقق است. معاویه به منظور تحكیم پایه های حكومت خود و خاندان اموی7 دین انقلابی اسلام را به ابزاری تحریف شده8 برای بقا و تداوم حكومت خود بدل كرد9 و در این راه، مهم ترین راهبرد او ترویج و گسترش سنت های جاهلی و عادات ناپسند اجتماعی عرب است. او تا آن جا پیش رفت كه اسلام را هم به ابزاری برای تفاخر عرب تبدیل نمود!10 امام حسین علیه السلام كشته ی بازگشت به همین سنت هایِ ناپسند جاهلی است.11


سیدالشهداء هنگام خروج از منزل «بیضه» در مسیر رسیدن به كربلا، خطاب به مردم فرمود: «مردم آگاه باشید! ايـنان اطاعت خدا را ترك و پيروى از شيطان را بر خود فرض نـمـوده انـد؛ فساد را ترويج و حدود الهى را تعطيل نموده و فَىء را به خود اختصاص داده اند12 همچنین حضرت علیه السلام تأثیر احیای سنت های غلط را در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا خطاب به كوفیان این گونه بیان نمود: «آری! در اثر هدایای حرامی كه به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمه های غیر مشروعی كه شكم های شما از آن انباشته است، خدا این چنین بر دل های شما مُهر زده است.» امام علیه السلام برای اصلاح همین كژی ها و ناراستی ها قیام كرد: «لِطَلَبِ الإصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله».


رهبر انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، ضمن بحثی پیرامون شیوه ی عملِ امام سجاد علیه السلام در دوره ی امامت شان، بر همین اصل تأكید و تصریح دارند كه: «امام سجاد [علیه السلام] به تعليم و تغيير اخلاق در جامعه ى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحليل آن امام بزرگوار، بخش مهمى از مشكلات اساسى دنياى اسلام كه به فاجعه ى كربلا انجاميد، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، يزيد و ابن زياد و عمر سعد و ديگران نمى توانستند آن فاجعه را بيافرينند. اگر مردم آن طور پست نشده بودند، آن طور به خاك نچسبيده بودند، آن طور از آرمان ها دور نشده بودند و رذايل بر آنها حاكم نمى بود، ممكن نبود حكومت ها ولو فاسد باشند؛ ولو بى دين و جائر باشند، بتوانند مردم را به ايجاد چنان فاجعه ى عظيمى؛ يعنى كشتن پسر پيغمبر و پسر حضرت فاطمه ی زهرا سلام اللَّه عليها وادار كنند. يك ملت، وقتى منشأ همه ى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود. اين را امام سجاد عليه الصّلاةوالسّلام در چهره ى جامعه ى اسلامى تفحص كرد و كمر بست به اين كه اين چهره را از اين زشتى پاك كند و اخلاق را نيكو گرداند13

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/spacer.gifرهبر انقلاب: «انقلاب اسلامى كه آمد، مثل مشتى به سينه ی مهاجم [غرب] خورد، او را عقب انداخت و تهاجم [فرهنگی] را متوقف كرد. در دوران اول انقلاب، شما ناگهان ديديد كه مردم ما در ظرف مدت كوتاهی، تغييرات اساسى در خلقيات خودشان احساس كردند. گذشت در بين مردم زياد شد. آز و طمع كم شد... گرايش به دين زياد شد. اسراف كم شد. قناعت زياد شد


چهار.
جامعه ی ایران، مانند هر جامعه ی دیگری، مجموعه ای از سنت ها و اخلاقیات خوب و بد اجتماعی را در خود دارد. گفته شده كه ایرانیان «مهمان نواز»، «خونگرم»، «ظلم ستیز»، «كمال طلب»، «وفادار»، «غریبه دوست»، «شریعت مدار» و البته «تك رو»، «تنبل»، «مسرف» و نظایر آن هستند. هرچند در برخی خصایص منفی و نیز مثبت نباید به راه افراط و تفریط رفت، اما فارغ از شعارزدگی سیاسی و با مراجعه به متن زندگی اجتماعی، كمابیش همین خصایص در ایرانیان وجود دارد. به علاوه، ایران از جمله مصادق عینیِ جوامعی است كه در آن «امر اجتماعی» فربه تر از «امر سیاسی» است و دولت ها ناگزیر از سیاست گذاری در حوزه ی اجتماعی برای «اصلاح امور» هستند.14


تداوم «انقلاب اسلامی» در ایران مستلزم چالش جمهوری اسلامی با این سنت های فرهنگ و اجتماعیِ غلط است. رهبر انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای در بحثی پیرامون مسأله ی تهاجم فرهنگی در سال 1371 مواجهه ی انقلاب با همین خلقیات و سنت های ناپسند را به خوبی تشریح كرده اند: «انقلاب اسلامى كه آمد، مثل مشتى به سينه ی مهاجم [غرب] خورد، او را عقب انداخت و تهاجم [فرهنگی] را متوقف كرد. در دوران اول انقلاب، شما ناگهان ديديد كه مردم ما در ظرف مدت كوتاهی، تغييرات اساسى در خلقيات خودشان احساس كردند. گذشت در بين مردم زياد شد. آز و طمع كم شد. همكارى زياد شد. گرايش به دين زياد شد. اسراف كم شد. قناعت زياد شد.


فرهنگ اين ها است. فرهنگ اسلامى اين ها است. جوان به فكر فعاليت و كار افتاد، دنبال تلاش رفت. خيلی ها كه به شهرنشينى عادت كرده بودند، به روستاها رفتند؛ گفتند بگذار كار كنیم. شبه كارهايى كه به صورت گياه هرزى در زندگى اقتصادى مردم رشد پيدا كرده بود ،كم شد. اين مربوط به يكى دو سال اول انقلاب بود. اين مربوط به همان زمانى است كه تلاش روزبه روز دشمن براى پاشيدن بذر اخلاقيات منفى متوقف شده بود و يك گرايش و يك توجه به اسلام پيش آمده بود. مجدداً آن فرهنگ و اخلاق و آداب و خلقيات اسلامى كه در خميره ی مردم ما بود، در آنان زنده شد. البته عميق نبود. عمق، آن زمانى پيدا می كند كه روى موضوع، چند سالى كار شود. اين فرصت پيش نيامد و آن تهاجم به تدريج و به مرور از سرگرفته شد15


حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه ی سخنان فوق ضمن تصریح به تلاش دشمنان برای تضعیف اخلاق پسندیده ی اسلامیِ مردم ایران، به عامل دیگری نیز اشاره می كنند: «تهاجم، در اواسط دوران جنگ به وسيله ی ابزارهاى تبليغى و گفتارهاى غلط و كج انديشانه شروع شد و آن ته نشين ها و رسوب هاى ذهنى و روحى خود ما مردم هم در تاثيرگذارى اش مؤثر بود16 این ته نشین ها و رسوبات ذهنی و روحی، همان خلقیات و اخلاقیات اجتماعی ناپسندی است كه در میان ایرانیان وجود دارد؛ همان «امر اجتماعی» فربهی كه هرچند «انقلاب اسلامی» تا حدودی آن را به عقب راند و تضعیف كرد: «جامعه ى ما به بركت انقلاب، اخلاقش به سمت اخلاق الهى گردش قابل توجهى كرد»، اما بر اثر كم كاری دولت ها و سیاست گذاران این روند بهبود كامل نیافت: «اين گردش كامل نيست و بايد باز هم ادامه پيدا كند


به تعبیر رهبر انقلاب، نهادهای اخلاقی جامعه ی ما ضربه خورده و مهم ترین راهبرد برای دولت ها و سیاست گذاران در مواجهه با «امر اجتماعی»، توجه و اهتمام به «تحول اخلاقی» است: «يعنى اين كه انسان هر رذيلت اخلاقى را، هر اخلاق زشت، هر روحيه ى بد و ناپسندى كه موجب آزار ديگران يا عقب ماندگى خود انسان است، كنار بگذارد و خويشتن را به فضايل و زيبايی هاى اخلاقى، آراسته كند.» در این صورت، جامعه اى تزكيه شده ظهور خواهد كرد كه «مردمش نفس خود را اصلاح كرده باشند، به خودشان پرداخته باشند، رذايل اخلاقى را از خودشان دور كرده باشند، دورويى و دروغ و فريب و حرص و طمع و بخل و بقيه ى رذايل انسانى را از خودشان جدا كرده و زدوده باشند. اين طور جامعه اى هم به سعادت اخروى و هم جلوتر از آن، به سعادت دنيوى دست خواهد يافت17 اهتمام رهبر انقلاب به برخی اخلاقیات منفی ایرانیان مانند «تنبلی اجتماعی» یا «مسرف بودن» ایرانیان و اهتمام به ترغیب مردم به مبارزه با خلقیات ناپسند در همین راستا قابل فهم است.


پنج.
فارغ از همه ی اقتضائات و بایدهای منطقه ای و بین المللی، تداوم «انقلاب اسلامی» منوط به مبارزه با خُلقیات فردی و اخلاقیات اجتماعی ناپسند در جامعه ی ایران است. زنهار از زمانی كه اهل سیاست به دنبالِ سوار شدن بر همین خلقیات و اخلاقیات ناپسند باشند.

 

 

 

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان