منو سایت
تاريخ:بيستم و چهارم مهر 1391 ساعت 20:22   |   کد : 494
خلقيات ايرانيان
آسيب شناسي جامعه ايران از نظر رهبر انقلاب
 

آیت الله خامنه ای در جمع جوانان استان خراسان شمالی مهمترین آسیب های جامعه ایران را اینگونه فهرست کردند (متن کامل صحبت را در سایت ایشان، در اینجا مشاهده کنید.) در تاریخ بیست و دوم مهر نود و یک


...

اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله
ى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئله ى خط، مسئله ى زبان، مسئله ى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه اى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است.

تمدن نوين اسلامى - آن چيزى كه ما ميخواهيم عرضه كنيم - در بخش اصلى، از اين چيزها تشكيل ميشود؛ اينها متن زندگى است؛ اين همان چيزى است كه در اصطلاح اسلامى به آن ميگويند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناى پول در آوردن و پول خرج كردن نيست، كه چگونه پول در بياوريم، چگونه پول خرج كنيم؛ نه، همه ى اين عرصه ى وسيعى كه گفته شد، جزو عقل معاش است. در كتب حديثىِ اصيل و مهم ما ابوابى وجود دارد به نام «كتاب العشرة»؛ آن كتاب العشرة درباره ى همين چيزهاست. در خود قرآن كريم آيات فراوانى وجود دارد كه ناظر به اين چيزهاست.

خب، ميشود اين بخش را به منزله ى بخش نرم افزارى تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهاى سخت افزارى به حساب آورد. اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت نكنيم، همه ى پيشرفتهائى كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛ نميتواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان كه مى بينيد در دنياى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، نااميدى هست، از درون به هم ريختن هست، عدم امنيت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بى هدفى و پوچى هست؛ با اينكه ثروت هست، بمب اتم هست، پيشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدن را اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيب شناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟
بعد از آنكه علتها را پيدا كرديم، آن وقت بپردازيم به اين كه چگونه ميتوانيم اينها را علاج كنيم. اينها به عهده
ى كيست؟ به عهده ى نخبگان - نخبگان فكرى، نخبگان سياسى - به عهده ى شما، به عهده ى جوانها. اگر در محيط اجتماعى ما گفتمانى به وجود بيايد كه ناظر به رفع آسيبها در اين زمينه باشد، ميتوان مطمئن بود با نشاطى كه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران دارند، با استعدادى كه وجود دارد، ما در اين بخش پيشرفتهاى خوبى خواهيم كرد؛ آن وقت درخشندگى ملت ايران در دنيا و گسترش انديشه ى اسلامىِ ملت ايران و انقلاب اسلامى ايران در دنيا آسانتر خواهد شد. بايد آسيب شناسى كنيد و بعد علاج كنيد.

نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانه ها موظفند، تريبون دارها موظفند؛ مديران بسيارى از دستگاه ها، بخصوص دستگاه هائى كه با فرهنگ و تربيت و تعليم سروكار دارند، موظفند؛ كسانى كه براى دانشگاه ها يا براى مدارس برنامه ريزى آموزشى ميكنند، در اين زمينه موظفند؛ كسانى كه سرفصلهاى آموزشى را براى كتابهاى درسى تعيين ميكنند، موظفند. اينها همه يك وظيفه اى است بر دوش همه. بايد ما همگى به خودمان نهيب بزنيم. در اين زمينه بايد كار كنيم، حركت كنيم.

بنابراين بايد آسيب شناسى كنيم؛ يعنى توجه به آسيبهائى كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها. البته ما اينجا نميخواهيم مسئله را تمام شده فرض كنيم؛ فهرستى مطرح ميكنيم: چرا فرهنگ كار جمعى در جامعه ى ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعى را غربى ها به اسم خودشان ثبت كرده اند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»، يا: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا». يعنى حتّى اعتصام به حبل اللّه هم بايد دسته جمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخى از بخشهاى كشورمان طلاق زياد است؟ چرا در برخى از بخشهاى كشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زياد است؟ چرا در روابط همسايگى مان رعايتهاى لازم را نميكنيم؟ چرا صله ى رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينه ى فرهنگ رانندگى در خيابان، ما مردمان منضبطى به طور كامل نيستيم؟ اين آسيب است. رفت وآمد در خيابان، يكى از مسائل ماست؛ مسئله ى كوچكى هم نيست، مسئله ى اساسى است. آپارتمان نشينى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد كه بايد آنها را رعايت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعايت ميكنيم؟ الگوى تفريح سالم چيست؟ نوع معمارى در جامعه ى ما چگونه است؟ ببينيد چقدر اين مسائل متنوع و فراگيرِ همه ى بخشهاى زندگى، داخل در اين مقوله ى سبك زندگى است؛ در اين بخش اصلى و حقيقى و واقعى تمدن، كه رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نيازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟ طراحى لباسمان چطور؟ مسئله ى آرايش در بين مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفيد است؟ آيا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همديگر به طور كامل راست ميگوئيم؟ در بين ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يكديگر حرف ميزنيم؟ بعضى ها با داشتن توان كار، از كار ميگريزند؛ علت كارگريزى چيست؟ در محيط اجتماعى، برخى ها پرخاشگرى هاى بى مورد ميكنند؛ علت پرخاشگرى و بى صبرى و نابردبارى در ميان بعضى از ماها چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات ميكنيم؟ در رسانه ها چقدر مراعات ميشود؟ در اينترنت چقدر مراعات ميشود؟ چقدر به قانون احترام ميكنيم؟ علت قانون گريزى - كه يك بيمارى خطرناكى است - در برخى از مردم چيست؟ وجدان كارى در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟ محكم كارى در توليد چقدر وجود دارد؟ توليد كيفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ايده هاى خوب، در حد رؤيا و حرف باقى ميماند؟ كه ديديد اشاره كردند. چرا به ما ميگويند كه ساعات مفيد كار در دستگاه هاى ادارى ما كم است؟ هشت ساعت كار بايد به قدر هشت ساعت فايده داشته باشد؛ چرا به قدر يك ساعت يا نيم ساعت يا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟ چرا در بين بسيارى از مردم ما مصرف گرائى رواج دارد؟ آيا مصرف گرائى افتخار است؟ مصرف گرائى يعنى اينكه ما هرچه گير مى آوريم، صرف امورى كنيم كه جزو ضروريات زندگى ما نيست. چه كنيم كه ريشه ى ربا در جامعه قطع شود؟ چه كنيم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان كه در غرب رائج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعه ى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى اش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكى اش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسى ماست. حد زاد و ولد در جامعه ى ما چيست؟ من اشاره كردم؛ يك تصميمِ زمان دار و نياز به زمان و مقطعى را انتخاب كرديم، گرفتيم، بعد زمانش يادمان رفت! مثلاً فرض كنيد به شما بگويند آقا اين شير آب را يك ساعت باز كنيد. بعد شما شير را باز كنى و بروى! ماها رفتيم، غافل شديم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش ميدهند كه آقا جامعه ى ما در آينده ى نه چندان دورى، جامعه ى پير خواهد شد؛ اين چهره ى جوانى كه امروز جامعه ى ايرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه هاى مجردى وجود دارد؟ اين بيمارى غربى چگونه در جامعه ى ما نفوذ كرده است؟ تجمل گرائى چيست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنيم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اينها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبك زندگى است، و ده ها مسئله از اين قبيل وجود دارد؛ كه بعضى از اينهائى كه من گفتم، مهمتر است. اين يك فهرستى است از آن چيزهائى كه متن تمدن را تشكيل ميدهد. قضاوت درباره ى يك تمدن، مبتنى بر اينهاست.


نميشود يك تمدن را به صرف اينكه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالى كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست؛ آنها ابزارى است براى اينكه اين بخش تأمين شود، تا مردم احساس آسايش كنند، با اميد زندگى كنند، با امنيت زندگى كنند، پيش بروند، حركت كنند، تعالى انسانىِ مطلوب پيدا كنند..


...

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان