منو سایت
تاريخ:بيستم و دوم خرداد 1391 ساعت 09:58   |   کد : 467
خلقيات ايرانيان
چرا دروغ/ علي اکبر عسکري
منتشر شده در سایت الف
اصل مطلب را در اینجا بخوانید

چرا دروغ؟
علی اکبر عسکری، 21 خرداد 91

مقدمه
در جامعه ما بویژه در سده اخیر دروغ گفتن به شکل نگران کننده ای افزایش یافته و متأسفانه در اقشار و لایه های مختلف اجتماع ریشه دوانده است. همه متفق القول هستیم که صفات مذمومی چون دروغگویی، غیبت، ریا، تهمت و نفاق و ... مقوله هایی هستند که اخلاق رادر جامعه به قهقرا می کشانند و فضایی مملو از ناامنی روانی و بی اعتمادی را در جامعه ایجاد می نماید، شما در نظر بگیرید اگر بین دو نفر از افراد یک خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، روابط خانوادگی و زندگی روزمره چقدر سخت و پر هزینه خواهد شده گاه آنقدر شرایط سخت می شود که امکان ادامه زندگی وجود نداردـــ حال اگر در جامعه بین آحاد مردم این صفات مذموم قاعده شود چه خطر بزرگی قوام و دوام جامعه را مورد تهدید قرار خواهد داد، در آن جامعه اخلاق وجود ندارد، فساد و تباهی همه ارکان اجتماعی اقتصادی و سیاسی را فرا خواهد گرفت، ارزشهای دینی لقلقه زبان خواهد شد، دورویی و بدگمانی تبدیل به یک رویه خواهد شد و بسیاری موارد دیگر، همه اینها ریشه اش از دروغ است.

بترسیم از زمانی که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و قبح آن بریزد حال سوال مهم این است که علی رغم اینکه در فرهنگ دینی ما آیات و احادیث فراوانی داریم که بر حرمت دروغ و دروغگویی تأکید شده است و حتی بعنوان ام الفساد در مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه از آن یاد شده است پس چرا ما به این مصیبت گرفتار شده ایم؟

به این روایات و احادیث توجه فرمایید:
از بزرگترین گناهان زبان دروغگویی است. «رسول خدا حضرت محمد (ص)»
هیچ بدی و زشتی بدتر از دروغگویی نیست. «حضرت علی (ع)»
در پی راستی و درستی باشید اگر چه فکر کنید که مایه هلاکت است. در صورتیکه مایه نجات است و از دروغگویی پرهیز کنید اگر چه فکر کنید دروغگویی عامل نجات است در صورتیکه آن مایه هلاکت و نابودی است.
دروغگویی عیبی رسوا کننده است. «حضرت علی (ع)»
وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران را با آن بخنداند ، وای بر او، وای براو« حضرت محمد(ص)»
دروغگو و مرده هردو یکسانند، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد می شود پس وقتی در اثر دروغگویی به سخن او اعتماد نشود، زنده بودن او بیفایده گشته همانند مرده می شوند. «حضرت علی (ع)»
از دروغ بپرهیزید زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور می کشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش می کند.
در آیین نیاکان ما نیز مؤکداً تأکید بر پرهیز از دروغ شده است بعنوان نمونه در بند 5 کتیبه داریوش از ستون چهارم چنین آمده است:
داریوش شاه می گوید:«تو که پس از این شاه خواهی شد خود را با همه توان از دروغ پاس بدار.اگر چنین می اندیشی که سرزمین من در آسایش باشد مرد دروغزن را سخت گوشمالی ده».
"خداوند این کشور را" از دشمن"ازخشکسالی"از دروغ" محفوظ دارد.
" دعای داریوش در تخت جمشید برگرفته از چاپ سوم کتاب کتیبه داریوش بزرگ در بیستون.
عده ای از ما فکر می کنیم صداقت صرفاً یک مسئله اخلاقی است و عموماً در روابط بین خودمان ناخود آگاه به حاشیه رانده می شود، از طرفی به راحتی با شنیدن سخن دروغ و مواجه با فرد دروغگو با لبخند و بی تفاوت از کنار آن عبور می کنیم و متأسفانه گاهاً به توجیه این عمل قبیح می پردازیم در صورتی که به اثرات بسیار مخرب آن در حوزه های اجتماعی توجه ای نداریم. بدتر از همه آن که گاهاً با رفتار و کردار خودمان افراد را نه تنها در راست گفتن تشویق نمی کنیم بلکه وادار به دروغگویی نیز می کنیم.
در آسیب شناسیهای اجتماعی که صورت گرفته است در بیان اینکه چرا ما دروغ می گوئیم مواردی ذکر می شود:
1-توجیه اخلاقی دروغگوئی بر حسب مصلحت ، تقیه و توریه، در فقه مواردی ذکر شده است که دروغ را مجاز شمرده اند: × اصلاح بین مردم بدین معنا که از خسارت جانی و مالی جلوگیری کند و موجب مودت و دوستی گردد. × دفع شر ظالمان و ستمگران در مواجه مستقیم با دشمن در هنگام جنگ رودررو که موجب تقویت روحیه سپاه خودی گردد آن هم بصورت محدود و مشخص ،نه جنگ رسانه ای و تبلیغاتی. × دروغ بخاطر ضرر جانی و مالی سنگین بطوریکه تحمل آن بسیار دشوار باشد نه اینکه بخاطر ضررهای ناچیز و شخصی و فردی که متاسفانه در جامعه امروز رایج است و شرط اصلی این است که حقی از کسی ضایع نشود ،مثلاً دزدی سر راه شما را گرفته است و جان و مال شما در خطر است. × وعده دروغ به همسر بعد از ازدواج نه قبل از آن،توضیح اینکه صرفاً با توجه به احساسات لطیف و ظریف زن در زمان حساس که نیاز به انس و اظهار محبت و گشاده روئی دارد و به استحکام روابط زناشوئی منجرمی گردد.
نکته مهم در جواز دروغ مصلحتی این است که هیچ مفسده ای نداشته باشد و به خیر و صلاح افراد جامعه باشد که آن هم باید با دقت و محدود انجام شود در حالیکه در شرع، حوزه جواز دروغ بسیار محدود است ،متاسفانه در جامعه بصورت وسیع در عوام و خواص استفاده می شود که عموم آنها موجب فساد و از دست رفتن اعتماد که بزرگترین سرمایه انسانهادر مناسبات اجتماعی است می شود. × در توریه که همان سخن دوپهلو گفتن برای دفع ضرر می باشد نیز باید همه موارد ذکر شده رعایت شود و نباید جنبه شخصی و فردی و گول زدن افراد که موجب گمراهی و ایجاد فساد باشد گردد.

2-بی تفاوتی جامعه در برابر افراد دروغگو ،بطوریکه افراد دروغگو در امنیت کامل روانی بسر می برند و از نظر قوانین و مقررات نیز بازخواست نمی شوند. در کشورهای پیشرفته به خطرات بسیار زیاد دروغگوئی توجه کرده اند و در ضوابط و مقررات و ساختارهای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی سعی نموده اند ،اولاً افراد جامعه مجبور نباشند دروغ بگویند و ثانیاً افراد دروغگو هرچه دارای مقام بالاتر باشند تنبیه شدیدتری در نظر میگیرند،بطوریکه بامشخص شدن یک دروغ ، مقامی گاهاً از کار برکنار می شود.مثلاً برای مردم آمریکا بیش از اینکه رابطه جنسی کلینتون با منشی اش مهم باشد اظهار دروغ ایشان که این رابطه را انکار می کرد قبیحتر است. وباعث دردسر برای حزب دموکرات و سلب اعتماد مردم از رئیس جمهور شد.

3-سود بردن ظاهری افراد دروغگو درجامعه: متاسفانه وضع قوانین و بویژه نحوه اجرا در کشور ما به گونه ای است که براحتی می توان با دروغ گفتن از مالیات،بیمه،عوارض،جرائم جنائی و... رهائی جست، بنوعی که در جامعه شیوع پیدا کرده و نوعی زرنگی محسوب می شود. افراد براحتی در مواجه با پلیس راهنمائی و رانندگی دروغ می گویند و از جریمه خلاص می شوند،خلاصه اینکه به ابزاری موثر و به ظاهر پرسود بدل شده است.بارها چک بی محل می کشد و کلاهبرداری می کند و مشکل اساسی متوجه ایشان نمی شود در صورتیکه در کشورهای پیشرفته اگر اعتبار فردی مخدوش شود دچار مشکلات بسیار زیادی می شود.

4-بخش مهمی از عوامل دروغ گفتن نقش استبدادی حاکمان جور در تاریخ ایران بوده است. درجامعه ای که قانون حاکم نباشد و بجای آن زور و چپاول،غارت و بی قانونی رایج شود،تملق و چاپلوسی از طرف مردم نیز اوج می گیرد،وقتی نظارتی در کار نباشد حاکمان برای بقای خود حقایق را وارونه می کنند،مردم نیز با تملق و چاپلوسی و ترس از قدرت به دروغ متوسل می شوند.

یکی دیگر از مضرات دروغگوئی از بین رفتن اعتبار افراد در میان جامعه است مثلاً در حوزه تجارت و بازرگانی،بارها دیده اید که مردم به یک تاجر خوشنام در بازار احترام می گذارند و همکاران او با وی ، اعتباری معاملات بزرگ انجام می دهند.
اگر بررسی شود اغلب بازرگان مذکور بیش از اینکه با سرمایه خود در معاملات تجارت نماید از اعتبار خود استفاده می نماید و این چیزی نیست جز اینکه مردم به او اعتماد دارند و او را به عنوان شخصی امین و صادق می شناسند،به نظر شما آیا این کم سرمایه ای است؟ دوستی می گفت متاسفانه دروغ و دروغگوئی حتی توسط برخی از کارگزاران و ایرانیان خارج از کشور ،رواج پیدا کرده است بطوریکه اعتماد در مناسبات اقتصادی از ایرانیان سلب و یا کم شده است به نحوی که گاهی با پرداخت پول نقد نیز اعتماد کامل ندارند. آیا این یک خسارت عظیم نیست؟ بقول فردوسی: اگر جفت گردد زبان با دروغ نگیرد زبخت سپهری فروغ، ازدیگر موارد دروغ در مقام مشاوره دادن به حاکمان قدرت و گوش کردن آنها و عدم علاقه مندی آنان به، اخبار صادقانه میباشد که عموماً باعث محروم ماندن از حقایق و انحراف از مسیر حقیقی میشود.

در بعضی از موارد از زبان مسئولین شنیده ایم که گله دارند از اینکه مردم و رسانه ها حرفهای درست آنها را باور نمی کنند و بیشتر گرایش به باور کردن مخالف آنها دارند-چرا در رسانه ها سخنی را می گوئیم و بعد از انتشار بسرعت تکذیب می کنیم؟چرا آنقدر تکذیب درکشور و بویژه در رسانه ها رواج دارد؟ آیا فکر نمی کنیم اعتماد مخاطبان را از بین می برد؟در گزارشهای آماری کمترین حساسیت به دقت و صحت آن می شود و مرتب فقط از زبان مسئولین اعلام میشود بدون اینکه به اثرات و مضرات گزارشهای آماری ناصحیح توجه شود، اصلاً هیچ فکر کرده ایم که واقعاً چه سودی عایدمان می شود؟ متاسفانه روزبروز نیز به شدت آن افزوده می شود بطوریکه جامعه هم اکنون بسیاری از آمار و اطلاعات اعلام شده را با شک و تردید می نگرد و تاسف بارتر اینکه گزارش مقامی توسط مقامی دیگر تکذیب می شود ،آیا این نتیجه اش غیر از این می شود که مردم به حرفها و اقدامات صحیح و صادقانه مسئولین با شک و تردید بنگرند، از طرفی این ناهنجاری در سایر سطوح جامعه ترویج می شود.دروغ مثل طاعون در جامعه است و نوعی بیماری است که در نهایت منجر به جامعه ای نا متعادل و ناسازگاری بین باطن و ظاهرافراد جامعه خواهد شد. در دین اسلام دروغ گفتن،نوشتن،نقل کردن وحتی اشاره کردن مطلبی( بدون اینکه به طرف مقابل کذب بودن آن را اعلام کنید) چه کوچک باشد چه بزرگ،حرام و از گناهان کبیره است. در قرآن کریم کلمه کذب(دروغ)۲۸۲ بار آمده است که شامل انواع و اقسام دروغ ، از جمله دروغ گفتن،اتهام دروغ،ادعای دروغ،قبول نکردن رسالت پیامبران علیهم السلام و موارد دیگر آمده است.

از آثار زیان آور دروغ و دروغگوئی که قوام و دوام یک جامعه را تهدید می کند و منجربه تذلل روحی و شخصی در افراد جامعه می شود به طور خلاصه می توان به بی ایمانی،نفاق و دورویی،ریا و ظاهرسازی،بی وفائی و فریبکاری، دنیا گرائی (عموماً به آن نمی رسند و یا بسرعت از دست می دهند) به بی اعتمادی، فراموشی و تناقص گوئی، تشویش ذهنی و فکری و اضطراب روحی اشاره کرد. امیرالمومنین علی(ع) می فرماید: بزرگترین خطاها نزد خداوند زبان دروغ پرداز است.(اصول کافی)

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان