منو سایت
تاريخ:هفتم بهمن 1390 ساعت 06:28   |   کد : 434
خلقيات ايرانيان
بعضي از علل ترقي و انحطاط تاريخي ايران/ سيد حسن نقي زاده
خلاصه مقاله و برخی نکات

تقی زاده، حسن (1328) «بعضی از علل ترقی و انحطاط تاریخی ایران: حیثیت و همت» یادگار سال پنجم شماره دهم. صص 1-13. برای مشاهده اصل مقاله تقی زاده اینجا را ببینید



سید حسن تقی زاده در مقاله ای در مجله یادگار (1328) با عنوان «بعضی از علل ترقی و انحطاط تاریخی ایران: حیثیت و همت»، با یادآوری رساله تحقیق احوال کنونی ایران یا محاکمات تاریخی که در 1323 ق. در قاهره نوشته و منتشر کرده بود و بعد از 45 سال آن را «اشعار ابتدایی یک شاعر در اوایل جوانی» می خواند، معتقد است که کتاب هایی که «نقائص فردی و اجتماعی ما را آشکار می سازد، باید از طرف خود ایرانیان نوشته شود، ورنه اگر به قلم یک خارجی با هر اندازه بیغرضی هم که باشد نوشته شود و عین حقیقت را کماهی و بلکه حتی معتدلتر از میزان حقیقی بنماید، حس عزت نفس و به اصطلاح نازیبای جدید «غرور ملی» ما به جوش می آید و نویسنده آن مورد طعن و حملات و اتهام به دشمنی و غرض ورزی شده، صد مقاله در رد آن خواهیم نوشت و بجای آنکه درس عبرت و تنبهی برای ما بشود، مایه افراط تعصب و لجاجت می شود.» (ص 3)

و این قاعده کلی رایج را می گوید که «هر کسی تعریف ما را کرده، شخص دانشمند و بیغرضی بوده است، و آنکه عیبی بر ما گرفته، مغرض و خصم و حسود و جاهل». (ص 3)

تقی زاده می گوید: «از ابتدای مشروطیت اتصالا صحبت و نوشتن از سر عقب ماندگی و فقر و جهالت ما و اختلال و فساد در امور مملکتی و فقدان صدها شرایط تمدن و آداب و تربیت در قوم ما مرسوم شده و به مرور زمان این تحقیق و نقادی فوق العاده شدت یافته و اغلب کل اوقات مردمان شهری را مستغرق ساخته است. این نقادی با ترقی میزان معرفت بین اشخاص تحصیل کرده ، بتدریج کاملتر شده و نسبت به موضوعات مربوط به این نقائص موشکافی و حلاجی زیاد به عمل آمده است و درتحری طریق اصلاح هم بسیار مطالبی گفته و نوشته شده است، ولی در پیدا کردن سررشته و کشف مبدا اصلی نقائص ملی، اتفاق آرا حاصل نبوده و نیست و شاید این تششت آرا، نتیجه عدم توجه کامل به تاریخ و تدقیق در اوضاع گذشته این مملکت است.» به نظر تقی زاده، علت این عقاید گوناگون، «غفلت از طریقه تحقیق علمی صحیح بوده و هست.» (ص 4)

تقی زاده نگاهی به علل گوناگونی که برای عقب ماندگی انداخته اند، می کند و برخی از آنها را ذکر می کند: حجاب نسوان، خط عربی، کم آبی، اعتقاد به قضا و قدر، تسلط روحانیون بی حقیقت، و «حتی گاهی هم العیاذ بالله دین اسلام». تقی زاده این علل را رد می کند. اما معقتد است که ملکم خان تا حدی به مطلب نزدیک شده و «نبودن قانون و عدم رعایت کامل و شدید و لایتخلف آن، و فقدان عدالت و امنیت قضایی» را مایه اصلی خرابیها دانسته است. اما باز هم تقی زاده می پرسد که چرا این فقدان مطلق عدالت وجود دارد و چرا «مملکت ما در قرن چهاردهم... با وجود داشتن بسیاری از آثار مکتسبه تمدن عصری به اندازه روم قدیم بیست قرن پیش، پیرو قانون و اصول عدالت مستقر نیست.» (ص 4)

تقی زاده در ادامه، سر اصلی انحطاط ملت را در «مبانی اخلاقی» می داند، که آن را هم تاریخی می داند: استیلاهای پی در پی اقوام خارجی و ظلم مفرط داخلی و جنگ های مستمر، روح این مملکت را علیل و ذلیل کرده و قدرت اخلاقی را در هم شکسته... سستی اخلاق اجتماعی و زوال استحکام و متانت در خصائل شریفه روحی، حس شرافت و حیثیت فردی را هم متزلزل می سازد.» (ص 5)

تقی زاده فقدان «حیثیت» یا «صفت» (به معنای character) را به معنای خصلت مردانگی و بنیان راستی و شرافت و متانت اخلاقی می داند و آن را مایه اصلی بزرگی حقیقی ملت می داند. و باز هم معتقد است ایرانیان قدیم، حیثیت و مردانگی و پهلوانی را داشته اند و از آنها به «اساوره» (جمع سوار) یاد می کند، اما استیلای عرب و مغول و سلسله های مختلف ترک بر ایران و زبونی و محکومیت ایرانیان بتدریج حس استقلال فردی و جمعی و مردانگی را ضعیف ساخت (ص 7)، اما هنوز این راه و رسم مردانگی در زورخانه ها و برخی از اصناف موجود بود و کدهای اخلاقی در آداب فتوت تجلی داشت (ص 8)، یعنی در نهایت، علت عقب ماندگی را «سستی اخلاق لازمه برای انضباط» می داند. (ص 10)

تقی زاده سه راه حل برای فراهم آوردن اسباب رشد و نمای روح مردانگی وراستی و ایجاد ملکه فتوت، پیشنهاد می کند:

- ایجاد چند (5 الی 10) مدرسه ابتدایی و معادل آن کودکستان و دو یا سه مدرسه متوسطه و دو سه تا دارالمعلمین و دارالمعلمات در تحت اداره کامل و مطلق یک عده معلمین و پرستاران از یکی از ممالک کوچک متمدن مثلا سوئد یا سویس و دادن پانصد تا هزار نفر از اصفال صغیر سالم ایرانی (چهار پنج ساله) به آن موسسات تربیتی شبانه روزی و قطع کامل روابط آنها با خارج.

- اصلاحی اساسی در طرز تعلیم طلاب علوم دینیه و تاسیس یک یا چند مدرسه بزرگ و شرط پذیرفتن آن داشتن سرمایه ای از تحصیلات علوم جدیده. آن مدارس باید درجاتی داشته باشد و نظارت بر رفتار روحانیون این مدارس باشد..

- ایجاد عده بسیار زیاد مدارس ابتدایی و متوسطه حرفتی و صنعت و زراعتی... به این طریق همت و قوا و احساس اکثریت مردم مصروف تولید وسایل کارمفید می شود و سیاست پیشگی کم می شود.

- تشکیل جمعیتی برای ترویج حیثیت و شرف و راستگویی و اجتناب از دروغ و دسیسه... مانند فرقه دوستان یا کویکرها.

تقی زاده در انتها علامت اصلاح اخلاق را «راستگویی و موقوف کردن تعارفات و تملقات رویاروی، تقید شدید به نظم در وقت، حفظ وعده و حضور در سر وقت، حفظ قول، سربلندی و سرفرازی، عدم تلون و تبعیت در عقاید از ارباب نفوذ و وزش باد قدرت، ایجاز در کلام و اکتفا به حد لازم» می داند. (ص 13)

راه حل های تقی زاده، مطابق رویه او، بسیار ساده انگارانه است. او در شماره یک مجله کاوه نوشت که: «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه ی وطن دوستان ایران با تمام قوا ( تحت اللفظ ) باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدّم دارند ، سه چیز است که هرچه درباره ی شدّت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده : نخست S قبول و ترویج تمدّن اروپا بلا شرط و قید ، و تسلیم مطلق شدن به اروپا ، و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرهنگستان بدون هیچ استثنا ( جز از زبان ) ، و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بی معنی که از معنی غلط وطن پرستی ناشی می شود و آن را " وطن پرستی کاذب " توان خواند . دوم S اهتمام بلیغ در حفظ زبان و ادبیات فارسی و ترقی و توسعه و تعمیم آن . سوم S نشر علوم فرهنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس و تعمیم تعلیم . . .» و نیتجه گرفت که « ایران باید ظاهراً و باطناً ، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس.» (دوره جدید کاوه شماره 1، 1338 ق.) تقی زاده بعدها این نظر را پس گرفت.

برای اطلاع مختصری از زندگی و نظرات تقی زاده به وبلاگ دکتر محمدرضا بیگدلی (اینجا) مراجعه کنید.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان