منو سایت
تاريخ:پانزدهم ارديبهشت 1390 ساعت 18:48   |   کد : 411
مصاحبه
نظارت اجتماعي بر رفتار قهرمانان وجود ندارد
مصاحبه با روزنامه تهران امروز در باره قتل صورت گرفته توسط یکی از مردان آهنین

مصاحبه با روزنامه تهران امروز 14 اردیبهشت 1390 صفحه 11. برای مشاهده اصل خبر اینجا را ببینید

نظارت اجتماعي بر رفتار قهرمان ها وجود ندارد

مصاحبه از علی سیف اللهی

به نظر شما چرا گاهي پاي چهره هاي مطرح ورزشي و هنري به وقوع جرايمي مثل قتل كشيده مي شود؟

ببينيد مسئله ما فقط مسئله قهرمان ها نيست. متاسفانه ميل به خشونت در جامعه ايران رواج دارد. شما الان مي توانيد سطوح متعدد خشونت را در تمامي رشته هاي ورزشي حتي فوتبال، واليبال و بقيه ببينيد. بنابراين خشونت پديده اي نيست كه فقط امروز شاهد آن باشيم. اينطوري هم نيست كه فقط كسي كه زورمند است عمل خشونت آميز داشته باشد. هر كسي در هر جايي و به نوبه خودش اين نوع از رفتار را نشان مي دهد. حتي به دليل ضعف ساختارهاي اجتماعي در ايران هر كسي در هر موقعيتي قرار مي گيرد به فرد زير دست خودش زور مي گويد. يك كارمند اداره كه مي گويد امروز برو فردا بيا، در سطح خودش دارد زور مي گويد. يا حتي آن راننده تاكسي هم كه در ايام باراني مردم را سوار نمي كند يا مي گويد فقط دربست مي روم دارد زور مي گويد. هر كسي در هر جايگاهي كه هست زور مي گويد. قائم مقام فراهاني درباره جامعه ايراني يك شعر دارد كه مي گويد «عاجز و مسكين هر چه دشمن و بدخواه، دشمن و بدخواه هر چه عاجز و مسكين» يعني در مقابل بالا دستي ها تسليم و در مقابل پايين دستي ها ظالم. بنابراين اين رويه جاري و موجود، روندي است كه در تاريخ جامعه ايراني هست. اين مسئله اي است كه در جامعه فعلي ما هم وجود دارد. يعني ما عمل نكردن به هر حرف حق يا معيار نهايي كننده اي مثل قانون را به صورت عادي در جامعه ايران مي بينيم. بنابراين از نظر من به عنوان يك جامعه شناس، كسي كه چهره ورزشي است، زور مادرزادي دارد و ممكن است عصباني بوده باشد، مي تواند آدم بكشد و اين زياد جاي تعجب ندارد.

شما تلويحا تاييد مي كنيد زور مادرزادي مي تواند منجر به خشونت شود؟

بله. بر اساس نظريه برچسب در علوم اجتماعي (ليبل تئوری) انتظار مي رود توي دعوا آدمي كه هيكل قوي و ورزيده اي دارد و قهرمان است بيشتر از بقيه از زورش استفاده كند. طبيعتا از آدم لاغر و ضعيف و قدكوتاه چنين انتظاري نمي رود. بنابراين در چنين شرايطي همه مردم انتظار دارند كه اين آدم در دعواها و مشاجرات شركت كند. لذا من خيلي روي شخص مشكل ندارم. مشكلم روي ساختاري است كه اجازه مي دهد يك شخص چنين كاري بكند و متاسفانه دوباره همان ساختار اجازه مي دهد كه آن شخص آبرويش نرود.

شما معتقديد كه در چنين مواردي بايد آبروريزي كرد؟

قطعا. شما الان چند روز است كه توي روزنامه و سايت ها، فقط يك خبر مبهمي را مي بينيد كه مي گويد يكي از قهرمانان ورزشي اين كار را انجام داده. شما فرض كنيد كه اگر در خارج يك چنين اتفاقي مي افتاد رسانه هايشان چكار مي كردند؛؟! آنها از همان روز اول با ذكر نام و زندگي و سوابق آن آدم كاري مي كردند كه آبروي طرف برود. ولي در كشور ما چون رسانه ها چنين كاري نمي كنند مردم احساس مي كنند كه مشكل جدي به وجود نيامده يا آن چهره ورزشي بي گناه است يا.... كه در حقيقت اينگونه نيست. مردم ما از روز اول حق دارند بدانند چهره ورزشي يا هنريشان جان يك نفر ديگر را گرفته و تا زماني كه اصل ماجرا معلوم نشود تنها حقيقت اين است كه آن ورزشكار قاتل است و ناحق.

شايد رسانه ها در مقابل چهره موضع نرم تري دارند و سعي مي كنند با احتياط وارد شوند.

خب اگر اينگونه است كه بايد منتظر باشيم تا اين مشكلات در آينده در مورد بازيگرها، هنرمندها و ورزشكارهاي ديگري هم به وجود بيايد. چون مشكل رسانه ها در اين است كه با چهره ها مداراي بيش از حد مي كنند و در مقابلشان مرعوب مي شوند. در حالي كه اگر رسانه ها آبروي آن افراد را فداي آبروي جامعه كنند اين مشكل حل خواهد شد. من يك مثالي هم به شما بزنم. شما فكر مي كنيد كه اگر رسانه ها از همان روز اول آبروي آن بازيكن فوتباليستي را كه در هواپيما آن پيام تمسخرآميز را داده بود مي بردند و ديگر در بين مردم جايي نداشت و ديگر به رسانه ها دعوت نمي شد دوباره سراغ بي اخلاقي هاي ديگر مي رفت؟

به نظر من اگر رسانه ها در اين مسير حركت كنند خيلي از حاشيه هاي چهره هاي ورزشي و هنري جمع مي شود و آنها اينقدر آزادانه رفتار نمي كنند. حالا به نظر من اگر رسانه ها دوباره درباره اين ماجراي قتل مماشات كنند و چيزي نگويند و ننويسند بايد منتظر باشيد تا در آينده نزديك دوباره يك چهره ديگر قمه دستش بگيرد و كس ديگري را بكشد.

ولي خيلي از ورزشكارها اين روحيه را ندارند. به نظر نبايد همه را متهم كرد.

اتفاقا من مي گويم كه اگر يك چهره معروف اجتماعي را جدي بگيريم و خطاهايش را ببينيم خوب است. خودش هم بايد حواسش به اين مسائل باشد و از همه ابزارهاي حرفه اي دور و برش استفاده كند. مثلا در مسائل شهري شهرداري به دلايل مختلفي هميشه زير نظر است و هميشه مواظب است كه گاف ندهد. مثلا، هم شهرداري بخش تئاتر دارد و هم وزارت ارشاد، ولي شهرداري بيشتر مراقب است كه ايرادي نداشته باشد، چون زير ذره بين است. يكي از مهم ترين كاركرد رسانه ها نظارت اجتماعي است.مسئولان هم از همين كاركرد مي ترسند و حواس شان است كه كاري نكنند تا بهانه دست رسانه دهند. بنابراين چهره هاي اجتماعي ديگر هم اگر بدانند كه توسط رسانه ها رصد مي شوند و در صورت انجام دادن خلافي مورد بازخواست قرار مي گيرند ديگر دنبال اين كارها نمي روند. بعضي از رسانه ها، زرد هستند و طبيعتا اين كار را انجام نمي دهند كه عيبي ندارد ولي بقيه كه به معناي واقعي رسانه هستند بايد اين كار را بكنند. من به شما مي گويم چه كسي اين آدم ها را گنده كرده؟ تلويزيون و روزنامه ها و مجلات اين ها را بزرگ كرده اند. اگر همين ها بتوانند به همين سرعت خرابش بكنند و از آن بالا بياورند پايين و برخورد كنند طبيعتا اوضاع بهتر مي شود. ولي متاسفانه اين برخورد الان در رسانه ها وجود ندارد. مي خواهم بگويم كه رسانه كه اين همه روي بزرگ كردن آدم ها كار مي كند وقتي به موضوع اين چنيني مي رسد نبايد خجالت بكشد و به تعبير قرآن «الا ان اولياء الله لاخوف عليهم و لا هم يحزنون» نترسد و سرزنش هم كه شد كارش را ادامه بدهد. مردم دستشان به قهرمان ها نمي رسد ولي در اين فضا رسانه مي تواند اين كار را بكند. دقيقا اين تيپ افراد محصول عمل رسانه هستند. اگر رسانه نباشد يك آدمي كه بدنسازي كار مي كند كجا شناخته مي شود؟ رسانه ها اين نقش را ايفا مي كنند اما بايد آن نقش متفاوت برخورد را هم انجام بدهند. ما آن نقش نهي از منكر را الان نداريم. بزرگش مي كنيم اما وقتي قرار مي شود به عنوان يك شهروند و مسلمان با او برخورد كنيم به هم ديگر تذكر نمي دهيم. مي ترسيم و مدارا مي كنيم

راهكار كم كردن اين حاشيه ها و جلوگيري از اتفاقات اين چنيني چيست؟

ما الان عملا داريم مداراي بيش از حد مي كنيم در حالي كه بعضي هايشان ظرفيت اين مسئله را ندارند و نبايد اين كار را مي كرديم. اين آدم ها را بيش از حد گنده كرده ايم و جايگاه اين آدم ها را رعايت نمي كنيم. قهرمان ها به جاي خود محترم هستند ولي اگر تخلف و بي قانوني و بي اخلاقي كردند و ما آبرويش را برديم مشكل حل خواهد شد. مسئله رودربايستي و خجالت كشيدن و ضعف و نقص سيستم در مقابل اين افراد است. در حالي كه اگر رسانه ها روي كسي كه برخلاف قانون عمل مي كند حساس شوند و برخورد كنند طبيعتا اين كار را نمي كنند. مرحوم مطهري مثالي مي زد كه «يك آدمي آمد جايي و گفت كه من آدم عصبي هستم اگر فحش دادم ناراحت نشويد. طرف مقابل هم گفت اتفاقا خيلي خوب گفتي، من هم آدم عصباني هستم و اگر زدمت ناراحت نشوي.» خب طبيعتا اگر آن چهره و آدم معروف ببيند كه برخورد مي شود اين كار را نمي كند و مراعات مي كند. همين آدم ها وقتي مي روند خارج اينقدر تخلف نمي كنند. براي اينكه اگر كسي آنجا به اين شدت تخلف كند بيرونش مي كنند و برخورد لازم را انجام مي دهند ولي ما برخورد نمي كنيم. مشكل روي آدم ها نيست مشكل روي ساختاري است كه در مقابل اين ها ضعف و نقص دارد و خجالت مي كشد. من نمي گويم اين آدم، آدم خوبي است ولي مي گويم همين آدم ها جاهاي ديگري هم هستند، چرا آنجا اين كار را نمي كنند؟! آنها كه بهتر از افراد جامعه ما نيستند. اتفاقا افراد جامعه ما آدم هاي اخلاقي و مذهبي هستند و مشكلي ندارند. مشكل اين است كه اين مسائل يك خرده رهاست. جايي كه بايد اين افراد و رفتارها را كنترل بكند وجود ندارد و اين باعث مي شود كه آدم ها اندكي احساس رها شدن بكنند. يعني نظارت وجود ندارد.

فكر مي كنيد الان مقصر چه كسي است؟ خود چهره ها، رسانه ها، جامعه و...

من در اين ماجرا بيش از اينكه آن ورزشكار و قهرمان را مقصر بدانم فضاي جامعه مدني، رسانه ها، روزنامه ها، سايت ها، خبرگزاري ها، تلويزيون، مطبوعات و مديران و همه كساني كه به اين آدم مي پردازند را مقصر مي دانم. اصلا ديگر نبايد به اين آدم ها پرداخت. اصولا بايد حذف بشوند. آنقدر بايد فشار اجتماعي وجود داشته باشد و رسانه ها اين مسئله را بگويند -مثلا با خانواده مقتول مصاحبه كنند- و ماجرا را بررسي كنند تا به راحتي از كنار اين قضايا نگذريم. ما به راحتي مي توانيم اين كارها را انجام بدهيم تا فضاي اخلاقي جامعه حفظ بشود.

اين جور كارهاي چهره هاي معروف اجتماعي چه تبعاتي مي تواند داشته باشد؟

اين كارها يك جور خودشيفتگي بين آدم هاي معروف است و وقتي برخورد نمي كنيم آن آدم فكر مي كند يك جور تابو است و كسي نزديكش نمي شود. وقتي اين برخورد انجام نمي شود يك احساس ترسي در جامعه ايجاد مي شود. يك آدمي كه زورش زياد است قتل انجام مي دهد و يك آدم ديگري كه پارتي دارد كارهاي ديگري انجام مي دهد. با وجود اين موضوعات با امنيت رواني جامعه بازي مي شود. با اين وضعيت ما ديگر احساس نمي كنيم كه قانون حامي ماست. اگر يك آدمي زور و قدرت دارد و نمي ترسد كه ديگران را بزند يا حتي بكشد مردم جامعه نگران مي شوند. اين نگراني ذره ذره در جامعه ايجاد مي شود. ما بايد اين اطمينان را داشته باشيم كه دولت به معناي حكومت و ساختار اجتماعي بايد بايستد و برخورد كند. در كشورهاي خارجي هركسي جرمي انجام بدهد به سرعت آبرويش از بين مي رود. در بخشي از عهدنامه مالك اشتر كه درباره كارگزاران است - كه البته همه نخبگان را مي توان در اين دايره ديد- حضرت علي(ع) اصرار دارد كه آبروي اين افراد برود. اصلا بخشي از عمل شلاق زدن نه به معناي تنبيه كه به منظور رسوا كردن است كه حضرت اصرار دارد كسي كه تخلف كرده آبرويش را ببريم. ما اين فضا را نداريم و الان تاوانش را مي دهيم.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان