منو سایت
تاريخ:بيستم آبان 1401 ساعت 11:10   |   کد : 7897
سکوت به معنای موافقت تلقی شده نه مخالفت
یادداشتی در باره تغییرات اخیر در نسبت جامعه و روحانیت

سکوت به معنای موافقت تلقی شده نه مخالفت

یادداشتی در باره تغییرات اخیر در نسبت جامعه و روحانیت

 

دو توییت من در نقد برخورد با روحانیت (دراکولا-نمایی و عمامه‌پرانی) بسیار بحث‌برانگیز شد. در اولی (۱۷ مهر) با نقد علی عباسی کارگردان فیلم «عنکبوت مقدس»، که در فرش قرمز نمایش فیلمش در جشنواره فیلم هامبورگ با پوشیدن لباس آخوندی و نمایش دندان‌های دراکولای خون‌چکان حاضر شده بود، نوشتم: «چنین تصویری از فردای براندازی که تصویر می‌شود بسیار هولناک است. بخش زیادی از جامعه ایران دیندار و علاقمند به روحانیت هستند، با آنها می‌خواهید چه کنید؟ سر چند روحانی را در ایران می‌خواهید بر میله کنید؟» و در دومی (۱۷ آبان) بر اساس دو مورد فیلمی که علاوه بر عمامه‌پرانی، سیلی به صورت روحانیون زده و آنها را به زمین پرت کرده و کتک زده بودند، نوشتم:‌ «عمامه‌پرانی به سرعت به سیلی زدن و زمین زدن روحانی‌های کوچه و خیابان رسید و دور نیست که به چادر کشیدن از سر زنان محجبه و تعرض به مردان مذهبی هم برسد. دین‌ستیزی علنی براندازان، و ظلم آشکار آنها به روحانیون غیرحکومتی، مردم کوچه و بازار را از آنها متنفر خواهد کرد.»

نقدهای متعددی به هر دو توییت (در قالب کوت و کامنت) شد، در توییت اول، نقد اصلی این بود که مردم ایران دیندار هستند ولی علاقه‌ای به روحانیت ندارند،‌ و در دومی، نقد اصلی این بود که تنفر از روحانیت که در قالب عمامه‌پرانی نشان داده می‌شود، به چادری‌ها و متدینین تسری پیدا نخواهد کرد و کسی با آنها کاری نداشته و نخواهد داشت. و حتی برخی پیام می‌دادند که توییت‌های اینچنینی، مجوز برخورد شدید با معترضین را به عنوان ضددین می‌دهد.

اما اگر در توییت اول بحث و گفتگویی در باره سابقه روحانیت به شیوه فعلی و رابطه آنها با دینداری مطرح شد، یک ماه بعد، در توییت دوم، تقریبا هیچ کس دفاع از روحانیت (در کوت‌ها و کامنت‌ها)، نکرد. این شدت تاختن به روحانیت به عنوان یک صنف، برای من تعجب‌آور بود. از نظر عموم کسانی که نظر داده بودند،‌ روحانیت در همه برخوردهای اخیر با اعتراضات اخیر، همدست است.

نظر من این است که از دید مخاطبان، سکوت روحانیت در اعتراضی که شروعش با موضوعی شدیدا  مرتبط با دین بود (الزام شرعی به حجاب و اجبار قانونی پی‌آیند آن)، غیرقابل بود و مانند سکوت آنها در موارد دیگر، حمل به نارضایتی نشده و برعکس، معنای موافقت داده است.

دسترسی به یافته‌های پیمایش سرمایه اجتماعی ۱۳۹۷ و ۱۴۰۰ ندارم، اما نتیجه چنین روندی، و عدم اظهار نظر مراجع در باره خیزش اخیر، در بهترین حالت، منجر به کاهش زیاد پایگاه اجتماعی مرجعیت و روحانیت به عنوان یک گروه مرجع (در معنای جامعه‌شناختی آن) شده و خواهد شد. من این مساله را در یک توییت دیگر یادآوری کرده بودم که «در صد سال گذشته، دو بار مرجعیت شیعه در باره نمادین‌ترین موضوع دینی، ساکت بوده. سکوت هوشمندانه مرجعیت در کشف حجاب اجباری برای بقای دین و روحانیت بود. اما سکوت تقریبا عمومی مرجعیت نسبت به خیزش اعتراضی به حجاب اجباری، منجر به کاهش شدید جایگاه روحانیت در گروه‌های مرجع مردم می‌شود.»

پی‌نوشت اول: ظاهرا جریان اجتماعی، روندی شبیه به انقلاب فرانسه دارد، و ماجرای دریفوس در یک صد سال بعد آن. و البته متوجه نظرات برخی مراجع و فضلا در همان ابتدای خیزش هستم، اما تک‌‌نظرات با یک جریان عمومی تفاوت دارد.

پی‌نوشت دوم: این وضعیت به معنای کاهش دینداری در جامعه ایران نیست، بلکه تنها در باره افول پایگاه اجتماعی روحانیت به عنوان یک گروه مرجع است .

پی‌نوشت سوم: این نظرات تنها حدس‌ها و تاملاتی بر اساس واکنش‌ها به دو توییت ذکرشده است و نه یک بررسی علمی که قابلیت تعمیم به جامعه ایران را دارد. لذا تنها به عنوان یک هشدار باید تلقی شود.

و اما نکته آخر آنکه حوزه بهتر است در همان حال که به اعتراض مردم توجه می‌کند و از  دوقطبی‌سازیها و برخوردهای نادرست به نام دین، انتقاد میکند، همزمان، با جریان‌های دین‌ستیز و برانداز هم مرزبندی کند. سکوت این روزها، به معنای نقد همزمان گشت ارشاد و عمامه‌پرانی تعبیر نمی‌شود.

 

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان