منو سایت
تاريخ:چهاردهم آذر 1400 ساعت 08:36   |   کد : 7886
دیگر یا بهتر

دیگر یا بهتر

 

یادداشت منتشرشده در صفحه اینستاگرام (اینجا)

 

مهدی اخوان ثالث در سالهای سیاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شعر معروفی دارد به نام «نادر یا اسکندر» که بعد از توصیف آن روزگار، نامیدانه می‌گوید که هر راهی رفتیم ناموفق بود و «هر که آمد بار خود را بست و رفت/ ما همان بدبخت و خوار و بی‌نصیب»  و همه چیز دروغ و فریب بوده است. اما نکته مهم بند پایانی شعر اوست،‌ و آرزویی که برای رهایی از این وضعیت می کند.

 

اخوان می گوید که در فردای دیگر،‌ که «دیگری»‌ بناست پیدا شود، چون نادری نیست که ایران را نجات دهد، کاش «اسکندری پیدا شود». اخوان در برخی نسخه‌ها، کاوه را جایگزین نادر کرده است،‌ ولی روشن است که نادر است که همتراز اسکندر است نه کاوه.

 

باز می گویند : فردای دگر

صبر کن تا دیگری پیدا شود

نادری پیدا نخواهد شد، امید

کاشکی اسکندری پیدا شود

 

پیش از اخوان، حافظ هم آرزوی تیمور کرده بود. بعد از حمله مغول،  در ایران در دوره ۲۷ ساله سلطنت شاه شجاع، آرامش نسبی حکم‌فرما بود. در زمان جنگ‌های داخلی پس از مرگ او،‌ و با آغاز حمله تیمور، حافظ اوضاع روزگار را چنین توصیف می‌کند:‌ «صعب‌روزی بوالعجب‌کاری پریشان‌عالمی» او هم به دنبال «رهرو جهان‌سوز» است، و آرزو می کند که تیمور بیاید، همان ترک سمرقندی که نامش یادآور بوی جوی مولیان است: «خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم/ کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی»

 

حافظ هم مانند اخوان، به دنبال دیگری است،‌ عالم دیگر و آدم دیگر: «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی». آرزویش را هم از طریق تیمور لنگ دنبال می کرد که خاک ایران را به توبره کشیده بود. اخوان هم آرزو می‌کند حالا که نادری نیست که طلاهای هند را غارت کند و به ایران بیاورد، اسکندری پیدا شود که تخت جمشید را بسوزاند.

 

راه حل هر دو یکی است، زیر و زبر کردن همه چیز به امید بهتر شدن اوضاع. نتیجه آمدن اسکندر و تیمور را هم دیده‌ایم که ویرانی ایران بوده است. شاید بهتر باشد راه دیگری را دنبال کنیم، بجای «دیگرگون» کردن و عالم دیگر ساختن، به فکر بهتر کردن باشد،‌ همین که هست را اندکی بهتر کنیم. همان که ابوسعید ابوالخیر گفت: «خدا رحمت کند هر که را برخيزد و گامي فراپيش نهد»

 

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان