منو سایت
تاريخ:هفدهم شهريور 1396 ساعت 10:55   |   کد : 7809
خلقیات منفی ایرانیان: خصلت ملی یا وضعیت اجتماعی؟
مقاله منتشرشده در کتاب گزارش وضعیت اجتماعی کشور

 جوادی یگانه، محمدرضا (1395) «خلقیات منفی ایرانیان: خصلت ملی یا وضعیت اجتماعی؟» در: غلامرضا غفاری و محمدرضا جوادی یگانه (گردآورندگان) .گزارش وضعیت اجتماعی کشور. جلد دوم: جمعیت، خانواده، خلقیات اجتماعی، دینداری. تهران: شورای اجتماعی کشور و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. صص 261-322.


برای مشاهده متن مقاله اینجا را ببیند.  بخش های اولیه مقاله در ادامه آمده است

 

 

خلقیات منفی ایرانیان؛

خصلت ملّی یا وضعیت اجتماعی؟

 

1. مقدمه

از آن هنگام که عباسمیرزا در پی شکست در جنگهای ایران و روس دریافت که سامان نوینی در غرب شکل گرفته، همواره جامعۀ ایرانی در جستوجوی پاسخ به این پرسش بوده که «چه باید کرد». اگر عباسمیرزا از آمده ژوبر فرانسوی پرسید و اگر حلقۀ عباسمیرزایی، بیاعتنا به سنت، کوشیدند نهادهای فرنگی را به ایران بیاورند تا ایران این اندازه در مقابل حملات روس و انگلیس بیپناه نباشد، تکاپوهای دیگر در این دو سده نیز بر اساس همین پرسش عباسمیرزایی عقبماندگی شکل گرفته است. پرسش یکی بوده، اما پاسخها متفاوت است، در زمانهای که راه حل تنها «یک کلمه» دانسته میشد و آن قانون بود و مشروطشدن قدرت حاکم، دیگرانی بودند که سنتها را عامل عقبماندگی میدانستند و البته منظورشان از سنت همان دین بود، و عدهای دیگر، از زمان سید جمال، غرب و استعمار را منشأ عقبماندگی میدانستند؛ برخی نیز راه حل را در «از فرق سر تا نوک پا فرنگیشدن» میدانستند.

    اما، در میان مصلحان و کسانی که در پی بهبود جامعۀ ایرانی بودند، کمتر بودند کسانی که مشکل را در خود جامعۀ ایرانی ببینند. در میان حکام، در دو سدۀ اخیر، موارد انگشتشماری یافت میشود که به خصایص منفی نهادینهشدۀ جامعۀ ایرانی توجه کرده باشند. جز برخی نکات اندک در حکم ناصرالدینشاه برای تشکیل مشورتخانۀ عامۀ دولتی در «رفع عادات مذمومه» (امانت، 1383: 469) و طرح اصلاحات اجتماعی تیمورتاش در اوایل پادشاهی دورۀ رضاشاه (شامل: توجه مخصوص به تهذیب اخلاق و ازمیانبردن رشوهگیری و تشبثات به خارجی؛ جلوگیری از اینکه راه منحصربهفرد معاش اهالی خدمت به دولت باشد؛ نسخ اصول بیکاری و مفتخوری و قطع قسمت عمدۀ وظایف امروزه، نسخ القاب و عناوین موجوده و محدودهکردن برای مقامات معیّنۀ محدوده؛ قدغن تملق و چاپلوسی و بیقیمتکردن بازار این متاع؛ ایجاد سادگی زندگانی در مملکت و رفع تجملات، و... (مرکز اسناد ریاستجمهوری، 1383: 191-195)، تنها اشاراتی در سخنرانیهای هفتگی مهندس بازرگان در زمان نخستوزیری را میتوان دید. البته، در دو دهۀ اخیر، رهبری موارد متعددی دربارۀ برخی خصایص منفی در جامعۀ ایران تذکر داده است که در انتهای مقاله به آن پرداخته خواهد شد.

    در سطح اندیشمندان و نویسندگان نیز رویۀ حاکم بیتوجهی به این مسئله تا یکی دو دهۀ اخیر است. در میان متون انتقادی دورۀ قاجار تا پیش از مشروطیت، نقد اساسی، چنانکه اشاره شد، یا از قدرت حاکم است یا در موارد معدودی سنت و اسلام یا استعمار را علتالعلل عقبماندگی میدانستند. بهعلاوه، جامعۀ ایران در دورۀ قاجار آن اندازه بههمریخته و آشفته بوده که مشکل اساسی در امنیت و نظم بوده و پیشرفت و موانع آن در درجۀ دوم بوده است. از این رو، تقریباً در سراسر دورۀ قاجار نمیتوان به متنی دست یافت که علت عقبماندگی را در خود جامعۀ ایرانی ببیند و و به فکر اصلاحاتی در «شخصیت و رفتارهای ایرانیان» باشند.

    در سالهای بعد از مشروطه، بحث خلقیات به صورت جسته و پراکنده دنبال میشد، اما نقطۀ برجستۀ آن کتاب خلقیات ما ایرانیان (1345) جمالزاده است، هرچند میشود رگههایی از آن را در ادبیات و شعر معاصر یافت.2 جمالزاده در این کتاب تلاش داشته تا آنچه را از «اخلاق و اطوار ما از خوب و بد و زشت و زیبا»، «از قدیمالایام تا امروز» توسط دیگران ذکر شده جمع کند. (جمالزاده، 1345: 10). مفصلترین بخش کتاب سخنان فرنگیان است (همان: 73-135) که جمالزاده ادعاهای 29 نفر از فرنگیان را دربارۀ رفتار ایرانیان ذکر کرده است، بدون ذکر منبع، بدون طبقهبندی و بدون توضیح دربارۀ اینکه این ادعاها بر اساس مشاهدۀ مستقیم است یا شنیده، و اگر بر اساس مشاهده است، نویسنده چقدر با ایرانیان و با کدام دسته از ایرانیان حشر و نشر داشته که چنین مواردی را شاهد بوده است.

    نقدهای جمالزاده بر جامعۀ ایرانی با واکنشهای تندی از سوی حکومت روبهرو شد. پس از یک سال از انتشار کتاب، آن را جمعآوری ميکنند و همزمان با آن، گذرنامۀ ایرانی نویسنده و همسرش را میگیرند که البته پس از دو سال آن را بازمیگردانند (متینی، 1364: 273). متینی در جایی دیگر میگوید که اجازۀ تجدید چاپ نیز به کتاب داده نشد (به نقل از جمالزاده، 1358: 965). جالب این است که کتاب حاجی بابای جیمز موریه، که توصیف بهمراتب بدتری از جامعۀ ایران نسبت به این کتاب دارد، نهتنها به این وضعیت دچار نشد، بلکه بارها تجدید چاپ شده و نویسندگان متعددی آن را ترجمه و اصلاح کردهاند.

    در سالهای پیش از انقلاب، تنها منبع مهم دربارۀ خلقیات ایرانی پس از کتاب جمالزاده، کتاب سازگاری ایرانی مهندس بازرگان (1357) است که بسطیافتۀ یک سخنرانی در سال 1346 است. اما پس از انقلاب، در دو دهۀ اخیر، مطالب بسیاری دربارۀ خلقیات ایرانی و آنچه به علل شخصیتی عقبماندگی ایرانیان راجع است، منتشر و با اقبال عمومی نیز روبهرو شده است.

-        سال 1369، کتاب چرا عقب ماندهایم ایزدی (شامل 7 جلد: ن‍ج‍ات‌ از ظل‍م، ش‍خ‍ص‍ی‍ت‌ اخ‍لاق‍ی‌ م‍ا ای‍ران‍ی‍ان، ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ ش‍خ‍ص‍ی‍ت‌ اخ‍لاقیم‍ان، چ‍ه‌ ب‍ای‍د ک‍رد، ن‍ج‍ات‌ از ج‍ه‍ل، ن‍ج‍ات‌ از ف‍ق‍ر، ح‍ک‍وم‍ت‌ و ن‍ظام‌ محلات)؛

-        سال 1374: ما چگونه ما شدیم زیباکلام (چاپ نوزدهم، 1386)؛

-        سال 1377: جامعه‎‎شناسی نخبهکشی رضاقلی (چاپ سیوهفتم، 1392)؛ کتابهای دیگر در این باره: نخبهشناسی در جامعهکشی(مهیمنی، 1387)؛ ن‍گ‍اه‍ی‌ ب‍ر تحوّلات‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌ در ای‍ران و ن‍ق‍دی‌ ب‍ر ک‍ت‍اب‌ جامعه‌ش‍ن‍اس‍ی‌ ن‍خ‍ب‍ه‌ک‍ش‍ی (باقری فشخامی، 1380)؛

-        سال 1379: چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت علمداری (چاپ شانزدهم، 1388)؛

-        سال 1380: جامعهشناسی خودمانی نراقی (چاپ بیستوسوم، 1393) کتابهای بعدی دربارۀ این کتاب: پی نکتههایی بر جامعۀشناسی خودمانی (نراقی، 1383؛ چاپ هفتم، 1387)؛ ناگفتهها ... حسن نراقی (نراقی، 1385)؛ باز هم خودمانی: نقش ما در آیینه (نراقی، 1389)؛ کتب خودانتقادی: نقد و بررسی آراء، گفتوگوهایی با حسن نراقی ۱۰ سال پس از جامعه‌شناسی خودمانی (پژمان موسوی، 1392)؛حسن نراقی و خودمانیهایش (نراقی، 1393).

    در کتاب 160صفحهای نراقی، که معروفترین کتاب دربارۀ خلقیات ایرانی پس از انقلاب است، مطالب زیر ذکر شده است: بیگانگی با تاریخ، حقیقتگریزی و پنهانکاری، ظاهرسازی، قهرمانپروری و استبدادزدگی، خودمحوری و برتریجویی، بیبرنامگی، ریاکاری و فرصتطلبی، احساساتیبودن و شعارزدگی، توهم دایمی توطئه، مسئولیتناپذیری، قانونگریزی و میل به تجاوز، توقع و نارضایتی دایمی، حسادت و حسدورزی، و همهچیزدانی. او همهچیز را با پسوند «ما» همراه کرده تا در همۀ انتقادات خود را نیز شریک بداند. نثر نراقی عامیانه است و به زبان مردم مینویسد و آمارهایش را نیز بیشتر از روزنامهها گرفته است.

    جدای از حوزۀ کتاب، در سینما نیز در سالهای اخیر به مسئلۀ خلقیات منفی ایرانیان پرداخته شده است: سهگانۀ اصغر فرهادی (چهارشنبهسوری، دربارۀ الی (1387)، و جدایی نادر از سیمین)، بیپولی، سوپراستار (میلانی، 1388) و کتاب قانون (مازیار میری و محمد رحمانیان، 1387) نمونهای از این موارد است که تنها در چند سال گذشته اکران شدهاند.

    این سیر کوتاه نشان از اهمیتیافتن مسئلۀ خلقیات در اندیشۀ عام جامعۀ ایرانی دارد.

2. مبانی نظری و مفهومی

2. 1 تعریف خلقیات

هرچند موضوع اخلاق و اخلاق جمعی اصطلاح پرکاربردی است، خلقیات در ادبیات علوماجتماعی مفهوم شناختهشده و شایعی نیست، ولی مفاهیم مرتبط با آن فراوان و البته مهم هستند: شخصیت ملّی، منش ملّی، شخصیت اساسی، فرهنگ سیاسی، شخصیت شایع، روح قومی، منش بوردیویی و مانند آن.

    با شروع از تمایز اخلاق فردی و اخلاق جمعی، ميتوان تمايز اخلاق فردي و اخلاق اجتماعی را مشاهده كرد. «اخلاق فردي بيشتر جنبۀ شخصي دارد و عبارت است از اطاعت شخص از ارادۀ خداوند يا تسليم وي به نداي وجدان» (راسل، 1349: 43). در مقابل، اخلاق اجتماعي آن جنبهاي از اخلاق است که مرز فرد را درنورديده و وارد اجتماع ميشود. هرچند اخلاق فردي و اجتماعي در هم تنيدهاند و اخلاق فردي در واقع پشتوانۀ محکمي براي اخلاق اجتماعي به شمار ميآيد، در اينجا بازتاب عمل فرد وارد سطحي کلان ميشود و به زبان ديني از «حقالنفس» پا فراتر نهاده و به «حقالناس» ميرسد. جان استوارت میل میگوید: «ما اعمالی را که فقط به فاعل آنها برمیگردد، عمل برای خود “Self-Regarding Action” و آنهایی که روی مردم دیگر اثر میگذارد، عمل برای دیگران “Other-Regarding Action” مینامیم» (اتکینسون، 1391: 44). اتکینسون اخلاق اجتماعی را «قواعدی لایتغیّر در جنبههایی از زندگی انسانی» میداند؛ مانند مالکیت، روابط جنسی و تعرض. او اینها را قواعد بنیادی برای رفتار اجتماعی میداند که «البته این قواعد برحسب شرایط گوناگون تغییر ميکند» (همان: 45).

    البته، با نگاهي جامعهشناسيگرايانه، تقريباً نميتوان رفتاري را ديد که فقط در حيطۀ فردي باشد و بر ديگران اثري نگذارد، چه وقتي که افراد مستقيماً با ديگران کنش متقابل دارند و چه آنگاه که نتيجۀ رفتارشان غيرمستقيم بر ديگران اثر ميگذارد؛ نوعي از رفتار که ريمون بودون (1364) آن را نظام وابستگي متقابل ميداند. اما، از لحاظ نظری، ميتوان اخلاق اجتماعي را از اخلاق فردي تميیز داد و آن را فقط به حيطههايی مرتبط دانست که آدميان مستقيماً در کنش با هم هستند يا نتايج اعمالشان به فوريت (و نه در درازمدت) بر ديگران اثر ميگذارد. فرد به هنگام تخطي از مباني اخلاقي در سطح جامعه، نهتنها مرتکب گناه يا اشتباه ميشود، بلکه نظم عمومي اجتماع را نيز بر هم ميزند. تکرار اين عمل توسط فرد و افراد ديگر، جامعه را دچار مسئلۀ اجتماعي خواهد کرد.

    بخشي از اخلاق اجتماعي را در قالب خلقيات ميتوان دستهبندي كرد. دهخدا در تعريف خلق، آن را خوي، طبع، نهاد، سرشت، خصلت، سيرت، طبيعت، مشرب و مزاج معني ميکند و ميگويد:

در تعريفات جرجاني آمده است خلق عبارت است از هيئتي که براي نفس پيدا ميشود و در آن راسخ ميگردد، به وجهي که افعال از نفس به سهولت و بياندازۀ فکري سر ميزند. حال اگر اين هيئت مصدر اعمال جمليه باشد، آن را خلق حسن ميگويند و اگر مصدر اعمال قبيحه باشد، آن را خلق قبيح مينامند. اما چرا در تعريف خلق گفته ميشود «آن هيئت راسخي است در نفس»، بدان جهت است که آن که بر سبيل نذور بذل مال ميکند، او را نميتوان گفت که خلق سخي دارد و همچنين آنکه در حالت غضب يا سختي، از آتشينمزاجي اجتناب ميکند، نميتوان گفت او را خلق حلم است.

    هرچند عموماً اخلاق را به معنای عام آن در نظر میگیرند، میتوان در یک تفکیک دقیقتر و متمایز از تفکیک اخلاق فردی و اجتماعی، میان اخلاق(Moral)  و خلقیات (Ethics) تمایز گذاشت. اخلاق خصلت فرد است و خلقیات خصلت نظام اجتماعی است که اخلاق در آن به کار برده میشود. لذا، خلقیات را میتوان بخشی از رفتارهای نهادینهشده در جامعه دانست که در طول تاریخ تکرار شده و نهادینه شده است. این تعریف از خلقیات مشابه «بخشی» از چیزی است که بوردیو آن را «منش»، «عادتواره» یا (Habitus) میداند. البته، منش در نظریۀ بوردیو در یک چارچوب مفهومی مشخص تعریف میشود که این مقاله الزاماً به آن پایبند نیست. این عادتواره خصلتی از نظامهای پایدار است که فرد در جریان جامعهپذیری به دست آورده است. خصلتها عبارتاند از: نگرشها، تمایلات ادراکی، احساسات، کردارها و اندیشههایی که افراد به علت شرایط عینی وجودیشان درونی کردهاند و از این رو به صورت اصول ناآگاهانۀ کنش، ادراک و بازاندیشی عمل ميکنند. دو جزء تشکیلدهندۀ عادتواره عبارتاند از: خلقیات (Ethos) و عادت. خلقیات یعنی اصول یا ارزشها در موقعیت عملی آنها، شکل درونیشده، و ناآگاهانۀ اخلاقی که رفتار روزانه را تنظیم ميکند؛ خلقیات طرحوارههایی برای کنش هستند، اما به شیوهای ناآگاهانه (از این رو خلقیات نقطۀ مقابل اخلاقیاتاند که شکل نظری، مستند، تصریحی و رمزگذاریشدۀ اخلاق است). عادت نیز پایۀ جسمانی به حالات، خصلتهای جسمی و رابطه با بدن اشاره دارد که فرد ناآگاهانه در جریان زندگی درونی کرده است (بون ویتز، 1390: 91).

    در تعریف مفاهیم مرتبط، از شخصیت شایع (شخصیتنمایی) و شخصیت ملّی آغاز میکنیم. ثریا شخصیت شایعModal) (Personality را چنین تعریف ميکند که: زمانی است که «بیشتر افراد جامعه خلقوخو، عادات رفتاری، گفتاری، امیدها و اضطرابهایشان شبیه به هم باشد (ثریا، 1384: 40). شخصیت ملّی یا منش ملّی (National Character) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) «تصوّر کلی از روحیات و افراد اقوام و ملتهاست»؛ یعنی، «عادتها، خلقوخوی و طرح و بافت رفتارها و ارزشگذاریهای مشترک افراد یک ملت»؛ مثلاً، اصفهانیها حسابگر، شیرازیها خوشگذران، آذربایجانیها سختکوش و حسابگر، یزدیها متدین و سختکوش، و کردها غیرتی هستند (همان: 44).

    امروزه، به جای شخصیت ملّی، «فرهنگ سیاسی» شایعتر است. آلموند و وربا مفهوم فرهنگ سیاسی را چنین تعریف کردهاند: «مجموعهای از تمایلات شناختی، تحلیلی و احساسی است که نسبت به پدیدههای سیاسی ابراز میشود» (به نقل از سریعالقلم، 1389: 21)، و سریعالقلم آن را چنین تعریف ميکند: «طیفی از خصلتها، ویژگیها، روحیات، ارزشها، ایستارها و احساسات، ملتها را از همدیگر متمایز ميکند. فرهنگ سیاسی این مجموعه از متغیّرها را با رفتارها و کنشها و واکنشها و ستاندههای سیاسی میسنجد» (همان).

    مفهوم «روح قومی» هگل نیز نزدیک به این مفاهیم است، البته با رویکردی فلسفی و کاملاً متفاوت با مردمشناسی. منتسکیو (1370: 580) نیز بین آداب و رسوم با عادات تمایز میگذارد. از میان تمام مفاهیم مرتبط با موضوع، «خلقیات» مفهوم جاافتادهتری است که بهویژه با کتاب جمالزاده تثبیت شد و از این رو در این مقاله نیز استفاده شده است.

    بنابراین، خلقیات آن دسته از الگوهای رفتاری (فکر و احساس و عمل) است که در جامعه عمومیت (نه به معنای اکثریت) دارد و ریشه در گذشته نیز دارد. افراد جامعه با عمل به این الگوهای رفتاری، هم آنها را میپذیرند و هم به آن تداوم میدهند. اما خلقیات منفی معمولاً در حوزۀ جرایم نمیگنجند؛ یعنی، آن دسته از الگوهای رفتاری که حیات اجتماعی را مورد مخاطره قرار میدهد، به مثابۀ جرم تلقی شده و با آن برخورد میشود. در جامعۀ امروزی ما که تکثر قوانین شمارۀ جرایم را افزایش داده، میتوان میان جرم واقعی و جرم روی کاغذ تفکیک قائل شده و جرایم روی کاغذ (مانند بسیاری از جرایم ترافیکی یا رشوههای خرد) را از مقولۀ خلقیات منفی دانست.

 

 

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان